contusion

/kənˈtuːʒn̩//kənˈtjuːʒn̩/

معنی: ضغطه، کوفتگی، کوفتگی انساج
معانی دیگر: (پزشکی - صدمه بدون پارگی پوست) کوفتگی و خون مردگی، کبودشدگی، جراحت یا صدمه ی درونی (بدون پارگی پوست)، طب کوفتگی، ضرب، ضربت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: contusioned (adj.)
• : تعریف: an injury that does not involve laceration of the skin; bruise.
مترادف: bruise
مشابه: abrasion, hurt, injury, sore

جمله های نمونه

1. Small contusion on the right cheek as well.
[ترجمه گوگل]کوفتگی کوچک در گونه راست نیز
[ترجمه ترگمان] کوفتگی کوچیک روی گونه راستش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Police questioned what Sheppard claimed was a spinal contusion.
[ترجمه گوگل]پلیس آنچه را که شپرد ادعا کرد کوفتگی ستون فقرات بود، مورد سوال قرار داد
[ترجمه ترگمان]پلیس از چیزی که شپرد ادعا کرده بود سوال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The next Saturday, there was another temporal lobe contusion patient.
[ترجمه گوگل]شنبه بعد، یک بیمار کوفتگی لوب گیجگاهی دیگر وجود داشت
[ترجمه ترگمان]شنبه بعد، یکی دیگر از بیماران contusion لوب گیجگاهی هم وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Methods. Contusion SCI was induced by placing a 25-g rod onto the spinal cord for 90 seconds in athymic nude rats.
[ترجمه گوگل]مواد و روش ها کوفتگی SCI با قرار دادن یک میله 25 گرمی بر روی نخاع به مدت 90 ثانیه در موش‌های برهنه آتیمیک ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]روش ها بررسی های SCI با قرار دادن یک میله ۲۵ گرم بر روی طناب نخاعی به مدت ۹۰ ثانیه در athymic موش های برهنه القا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Methods 83 eyes with anterior segment contusion were examined by regular ophthalmic examination, ophthalmic B scan, and ultrasound biomicroscope.
[ترجمه گوگل]Methods83 چشم با کوفتگی بخش قدامی با معاینه چشم پزشکی منظم، اسکن B چشم، و بیومیکروسکوپ اولتراسوند مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش ها ۸۳ - چشم ها با بخش جلویی contusion با بررسی منظم ophthalmic، ophthalmic B، و فراصوت مورد آزمایش قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To evaluate ocular contusion by fundus fluorescein angiography.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی کوفتگی چشم با آنژیوگرافی فوندوس فلورسین
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی contusion عینی توسط fundus fluorescein آنژیوگرافی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The delayed pulmonary contusion can not be assimilated completely, and may remained pulmonary fibrosis, pleural incrassation or conglutination.
[ترجمه گوگل]کوفتگی ریوی تاخیری را نمی توان به طور کامل جذب کرد و ممکن است فیبروز ریوی، انکراساسیون پلور یا انگلوتیناسیون باقی بماند
[ترجمه ترگمان]The ریوی به تاخیر افتاده را نمی توان به طور کامل جذب کرد و ممکن است pulmonary ریوی، pleural incrassation یا conglutination باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And main types of injuries are contusion, scratch, sprain and strain.
[ترجمه گوگل]و انواع اصلی آسیب ها کوفتگی، خراش، رگ به رگ شدن و کشیدگی است
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از جراحات عبارتند از: contusion، خراش، پیچ و پیچ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It occurs in the laceration and contusion as well as in the clean surgical incision.
[ترجمه گوگل]در پارگی و کوفتگی و همچنین در برش جراحی تمیز رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]آن در پارگی و contusion و همچنین در برش عمل جراحی تمیز رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mechanical causes include coccygeal contusion, luxation, hypermobility or tumor. Neurogenic causes include referred pain from lumbar or sacral roots, or dysfunction of the autonomic nervous system.
[ترجمه گوگل]علل مکانیکی عبارتند از کوفتگی دنبالچه، لوکساسیون، حرکت بیش از حد یا تومور علل نوروژنیک شامل درد ارجاعی از ریشه های کمری یا ساکرال یا اختلال در عملکرد سیستم عصبی خودمختار است
[ترجمه ترگمان]علل مکانیکی شامل coccygeal contusion، luxation، hypermobility یا تومور می باشد علل neurogenic شامل درد منسوب به ریشه های lumbar یا sacral، یا اختلال عملکرد سیستم عصبی خود مختار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conjunctival injury: contusion to the eye, mainly in the palpebral fissure Department of subconjunctival hemorrhage, edema.
[ترجمه گوگل]آسیب ملتحمه: کوفتگی چشم، عمدتاً در شقاق کف دست، بخش خونریزی زیر ملتحمه، ادم
[ترجمه ترگمان]آسیب Conjunctival: contusion به چشم، عمدتا در بخش شکاف palpebral، خونریزی subconjunctival، ادم کشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How does hamstring rigid contusion do?
[ترجمه گوگل]کوفتگی سفت و سخت همسترینگ چگونه انجام می شود؟
[ترجمه ترگمان]\"hamstring hamstring\" (hamstring rigid)چگونه می تواند این کار را انجام دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Methods: To research 138 cases of eyeball contusion retrospectively.
[ترجمه گوگل]روش بررسی: مطالعه گذشته نگر بر روی 138 مورد کوفتگی کره چشم انجام شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: برای تحقیق در مورد ۱۳۸ مورد از کره چشم با نگاهی به گذشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Death was due to fractures of the skull and severe cerebral contusion.
[ترجمه گوگل]مرگ به دلیل شکستگی جمجمه و کوفتگی شدید مغزی بود
[ترجمه ترگمان]مرگ ناشی از شکستگی جمجمه و contusion شدید بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Initial word from the training room was a lower leg contusion.
[ترجمه گوگل]اولین کلمه از اتاق تمرین کوفتگی ساق پا بود
[ترجمه ترگمان]اولین کلمه از اتاق تمرین پای پایین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضغطه (اسم)
compression, shock, pressure, bruise, squeezing, compressing, contusion, forcing, trauma, pressuring

کوفتگی (اسم)
fatigue, contusion

کوفتگی انساج (اسم)
contusion

انگلیسی به انگلیسی

• bruise, injury, swelling
a contusion is an internal injury, such as a bruise, that leaves the skin unbroken; a medical term.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
“He has a contusion on his leg from bumping into a table. ”
A person might say, “I fell down the stairs and now I have a huge contusion on my back. ”
A doctor might explain, “A contusion is a common type of soft tissue injury. ”
contusion
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-wound/
Contusion = Bruise
Contusions = Bruises
کبودی ( انگلیسی: bruise ) یا کوفتگی ( انگلیسی: contusion ) نوعی از هماتوم بافت است که در آن مویرگ ها و گاهی سیاهرگ چه ها در اثر تروما آسیب دیده، و به تراوش، خونریزی، یا نشت خون در اطراف بافت های بینابینی منجر می شود. کبودی هایی که در اثر فشار ایجاد نشده اند، می توانند ناشی از آسیب دیدگی مویرگ ها سطح پوست، بافت زیرجلدی، ماهیچه، یا استخوان باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

noun
[count] medical : an injury that usually does not break the skin : bruise
◀️He suffered multiple contusions of the leg.

بپرس