disdainful

/ˌdɪˈsdeɪnfəl//dɪsˈdeɪnfəl/

معنی: متکبر، موهن، اهانت اور
معانی دیگر: دون پندار، دون پندارانه، تحقیرآمیز، (بیزاری آمیخته با غرور) پرنخوت، باسر، مغرور، ابرتن

جمله های نمونه

1. He is highly disdainful of anything to do with the literary establishment.
[ترجمه گوگل]او به شدت از هر چیزی که با نهاد ادبی ارتباط دارد بیزار است
[ترجمه ترگمان]او از هر چیزی که بخواهد با موسسه ادبی سروکار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is disdainful of danger.
[ترجمه عابدی اصغر] اودرخطر تکبر قرار دارد
|
[ترجمه گوگل]او از خطر بیزار است
[ترجمه ترگمان]او در خطر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She had an affected air and a disdainful look.
[ترجمه گوگل]او هوای متأثر و نگاهی تحقیرآمیز داشت
[ترجمه ترگمان]قیافه بی اعتنایی به خود گرفته بود و نگاه تحقیرآمیزی به او انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's disdainful of anyone from America.
[ترجمه گوگل]او از هر کسی از آمریکا بیزار است
[ترجمه ترگمان]او کسی را از آمریکا بیرون نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A thin disdainful blonde girl led me up narrow stairs to a room filled completely by a single bed.
[ترجمه گوگل]یک دختر بلوند لاغر و منفور مرا از پله های باریک بالا برد و به اتاقی رساند که یک تخت یک نفره کاملاً پر شده بود
[ترجمه ترگمان]یک دختر مو طلایی کوچک من را از پله های باریک بالا برد و به اتاقی که کاملا توسط یک تخت پر شده بود راهنمایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the morning, I paid my disdainful landlady for the use of my room for the rest of the day.
[ترجمه گوگل]صبح برای استفاده از اتاقم برای بقیه روز به صاحبخانه حقیرم پول دادم
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد، من از اتاق خودم برای بقیه روز استفاده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Grandfather was deeply indifferent to the future and disdainful of the successes of his forgotten sons.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ عمیقاً نسبت به آینده بی تفاوت بود و از موفقیت های پسران فراموش شده خود بیزار بود
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ نسبت به آینده و disdainful پسران فراموش شده خود عمیقا بی اعتنا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They hewed to a narrow ideological range, disdainful of progressives on the left and Patrick Buchanan on the right.
[ترجمه گوگل]آنها به محدوده ایدئولوژیک محدودی دست یافتند و از ترقی خواهان در چپ و پاتریک بوکانان در سمت راست بیزار بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها با یک سلسله ایدئولوژیک محدود، disdainful از progressives در سمت چپ و پاتریک بوچانان در سمت راست مواجه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He surfed big conditions with disdainful ease, a slightly meretricious casualness.
[ترجمه گوگل]او در شرایط بزرگ با سهولت تحقیرآمیز موج سواری می‌کرد
[ترجمه ترگمان]با خونسردی تحقیرآمیزی شرایط بزرگ خود را با حالتی آمیخته به ابتذال آمیخته به ابتذال آمیخته به ابتذال آمیخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Porter is disdainful of professors he believes are incompetent or lazy.
[ترجمه گوگل]پورتر نسبت به اساتیدی که معتقد است بی کفایت یا تنبل هستند، بیزار است
[ترجمه ترگمان]پورتر disdainful از استادان است که معتقد است نالایق و تنبل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Such was the wondrous power of this disdainful young man.
[ترجمه گوگل]قدرت شگفت انگیز این جوان حقیر چنین بود
[ترجمه ترگمان]این مرد جوان و تحقیر چنین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The financial world has been disdainful of his economic performance partly because it has concentrated on the interests of the poor.
[ترجمه گوگل]دنیای مالی نسبت به عملکرد اقتصادی او تا حدودی به این دلیل که بر منافع فقرا متمرکز شده است، بیزار بوده است
[ترجمه ترگمان]جهان مالی بخشی از عملکرد اقتصادی او را تا حدی به دلیل تمرکز بر منافع فقرا معطوف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some economists are disdainful of their colleagues in other social disciplines.
[ترجمه گوگل]برخی از اقتصاددانان از همکاران خود در سایر رشته های اجتماعی بیزار هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از اقتصاددانان به خاطر همکاران خود در دیگر رشته های اجتماعی تحقیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Netizen " disdainful bull-puncher " offer different point of view.
[ترجمه گوگل]Netizen "گاو-پنچر تحقیرآمیز" دیدگاه متفاوتی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]Netizen \"bull - puncher\" نقطه نظر متفاوتی ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متکبر (صفت)
perky, arrogant, proud, haughty, conceited, swaggering, imperious, assuming, assumptive, disdainful, high-handed

موهن (صفت)
obscene, derogatory, disdainful, disrespectful

اهانت اور (صفت)
disdainful

انگلیسی به انگلیسی

• contemptuous, scornful
if you are disdainful of someone or something, you think they have little value or importance.

پیشنهاد کاربران

۱. تحقیر آمیز. موهن ۲. متنفر. بیزار ۳. پرنخوت، مغرور
مثال:
But those who are disdainful and arrogant
و اما کسانی که مغرور هستند و استکبار می ورزند.
�وَأَمَّا الَّذِینَ اسْتَنْکَفُوا وَاسْتَکْبَرُوا �
مُدَمَّغ
Contemptuous
contemptible
scornful
disparaging
supercilious
disdainful \ dis - ˈdān - fəl \ adjective
1. having or showing arrogant superiority to and scorn for people or things perceived to be unworthy
2. expressing scorn or contempt
◀️ A career employee with Italy’s state railway, Feder� is convinced that he’s financially exploited by his in - laws, stuck with a woman who is “not good enough, ” and above all snubbed by a clubby art establishment, which he’s convinced is disdainful of his working - class status and envious of his talent.
...
[مشاهده متن کامل]

تحقیر آمیر، توهین آمیز
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : disdain
✅️ اسم ( noun ) : disdain
✅️ صفت ( adjective ) : disdainful
✅️ قید ( adverb ) : disdainfully

بپرس