سایه

/sAye/

مترادف سایه: شبح، ظل، نسار، نش، پناه، حمایت، توجه، عنایت، اثر، تاثیر، نتیجه، نفوذ، حشمت، بزرگی، جلال، غیرواقعی، صوری، وهمی، موهوم، نقاط تیره تر در نقاشی

معنی انگلیسی:
shadow, shade, protection, ghost, phantom, shady, umbra, umbrage, umbrella, protection or care

فرهنگ اسم ها

اسم: سایه (دختر) (فارسی) (تلفظ: sāye) (فارسی: سايه) (انگلیسی: saye)
معنی: ( به مجاز ) توجه، پناه، حمایت، حشمت و بزرگی، ( در فیزیک ) تاریکی نسبی که به سبب جلوگیری تابش مستقیم نور در سطح یا فضا ایجاد می شود در مقابلِ روشن، عنایت، ( به مجاز )، تاریکی ای که به سبب جلوگیری از تابش مستقیم نور در جایی ایجاد می شود، تصویری از کسی یا چیزی که هنگام واقع شدن او یا آن در برابر نور ایجاد می شود
برچسب ها: اسم، اسم با س، اسم دختر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

سایه.[ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) پهلوی «سایک « » تاوادیا 165» و «آسیا» «مناس 268»، هندی باستان «چهایا» ( سایه )، کردی «سه » و «سی » بلوچی «سایگ » و «سایی » ، وخی عاریتی و دخیل «سایه » ، سریکلی «سویا» ، گیلکی «سایه » . ظل. تاریکی که حاصل میشود از وقوع جسم کثیفی در جلوی نور و ظل. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). ترجمه ظل و مرادف پرتو. ( آنندراج ). تُبَّع: فَی ْء؛ سایه زوال که بعد از گشتن آفتاب باشد. ( منتهی الارب ) :
جهان پاک کردم بفر خدای
بکشور پراکنده سایه همای.
فردوسی.
بخفت اندرآن سایه بوذرجمهر
یکی چادر اندرکشیده بچهر.
فردوسی.
وی را بدرگاه آرند و آفتاب تا سایه نگذارند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 369 ).
هر کس که بتابستان در سایه بخسبد
خوابش نبرد گرسنه شبهای زمستان.
ناصرخسرو.
همه دیدار و هیچ فایده نه
راست چون سایه سپیدارند.
ناصرخسرو.
خانه تاریک و مرد بی مایه
سایه ای باشد از بر سایه.
سنائی.
صدر تو بپایه تخت جمشید
اسب تو بسایه نقش رستم.
انوری.
چو سایه تیره شود رأی بولهب جایی
که چرخ سایه اقبال بوتراب انداخت.
ظهیرالدین فاریابی.
نیست جز اشک کسش همزانو
نیست جز سایه کسش هم پیوند.
خاقانی.
چو بیگانه وامانم از سایه خود
ولی در دل آشنا میگریزم.
خاقانی.
سایه کس فر همایی نداشت
صحبت کس بوی وفایی نداشت.
نظامی.
هین ز سایه شخص را میکن طلب
در مسبب رو گذر کن از سبب.
مولوی.
هر که چون سایه گشت گوشه نشین
تابش ماه و خور کجا یابد.
ابن یمین.
بهر جا کآفتاب آنجا نهد پای
پس ِ دیوار باشد سایه را جای.
وحشی بافقی.
|| مجازاً بمعنی حمایت است. ( آنندراج ). بمعنی حمایت هم آمده است چنانکه گویند «در سایه تو» یعنی در حمایت تو. ( برهان ) ( غیاث ). یا قصداز محافظت کامل است. ( قاموس کتاب مقدس ) :
اگر از من تو بد نداری باز
نکنی بی نیاز روز نیاز
نه مرا جای زیرسایه تو
نه ز آتش دهی بحشر جواز.
ابوشکور.
و هر گه که مهتری از ایشان بمیرد همه کهتری که اندر سایه او باشند خویشتن بکشند. ( حدود العالم ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

سیاهی جسم انسان یاهرچیزدیگردربرابر آفتاب
( اسم ) ۱ - چون جسم کدری در برابر نور قرار گیرد منطقه تاریک پشت جسم کدر را سایه گویند . هیچیک از نقاط سایه نمیتواند از منبع روشنای کسب نور کند ظل مقابل روشن ( روشنایی ) . یا سایه این دو رنگ . حمایت زمانه و روزگار . یا سایه خدا ( ظل الله ) ۱ - خلیفه . ۲ - پادشاه . یا سایه رب ( النعیم ) . ۱ - خلیفه . ۲ - پادشاه . یا سایه رکاب . ۱ - حمایت . ۲ - تابعان متابعان . یا سایهاش سنگین است . افاده اش زیاد شده . یا سایه تان کم نشود . ۱ - ظل عالی مستدام باد ( در تعارف گویند ) . ۲ - پناه حمایت . ۳ - شبح . ۴ - جن پری ( سایه دار سایهزده ) . ۵ - فسق فجور . ۶ - درجه ای از تیرگی همجوار روشن. ۷ - انعکاس شیئی بر شئ دیگر . مقابل روشن . یا سایه و روشن . یا سایه و نور . ۱ - سایه درخت ( چه سایه و آفتاب هر دو دارد ) . ۲ - شب و روز .
نام وادی است در حدود حجاز

فرهنگ معین

(یَیا یِ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - محیط تاریکی که در اثر قرار گرفتن جسم تیره در برابر نور ایجاد می شود. ۲ - پناه ، حمایت . ۳ - شبح . ،~ کسی را با تیر زدن کنایه از: سخت با او دشمن بودن . ،زیر ~ کسی بودن مورد حمایت و توجه او بودن .

فرهنگ عمید

سیاهی جسم انسان یا هر جسم دیگر که در برابر آفتاب یا روشنایی چراغ بر روی زمین یا بر چیز دیگر بیفتد.
۲. [مجاز] توجه، عنایت.
* سایه افکندن: (مصدر لازم ) سایه انداختن کسی یا چیزی بر کسی یا بر چیز دیگر: پدر مرده را سایه بر سر فکن / غبارش بیفشان و خارش بکن (سعدی۱: ۸۰ )، گرچه دیوار افکند سایه دراز / بازگردد سوی او آن سایه باز (مولوی: ۴۳ ).
* سایه انداختن: (مصدر لازم ) = * سایه افکندن
* سایه گستردن: (مصدر لازم ) = * سایه افکندن

فرهنگستان زبان و ادب

{ghost} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] تصویر ناخواستۀ به جامانده از متن تایپ شده بر روی نمایشگر
{shade} [شیمی، مهندسی بسپار علوم و فنّاورى رنگ] 1. رنگ حاصل از اختلاط یک رنگ دانه یا رَزانۀ سیاه یا هر فام تیره با رنگ دانه یا رَزانۀ دیگر 2. عمق رنگ 3. یک فام مشخص یا گونه ای که تفاوتی اندک با آن دارد متـ . فام سایه
{shadow, umbra} [فیزیک- اپتیک] ناحیۀ تاریک ناشی از واقع شدن جسمی ناشفاف بین چشمۀ نور و صفحۀ تصویر
{umbra} [نجوم] 1. ناحیه ای از زمین یا ماه که در هنگام گرفت در تاریکی کامل است 2. ناحیۀ تیره تر و مرکزی هر لکۀ خورشیدی

واژه نامه بختیاریکا

سا؛ ساگَه؛ سَر و سا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تاریکی نسبی ایجاد شده بر اثر جلوگیری از تابش مستقیم نور در یک سطح یا در فضا را در سایه گویند. از آن در بابهای صلات، اعتکاف، حج و به مناسبت در بابهای تجارت، صلح، عاریه، اجاره و احیاء موات سخن گفته‏اند.
از راههای شناخت زمان زوال (وقت نمازظهر) شروع سایه شاخص به سمت افزایش پس از کاهش و یا از بین رفتن آن است.

به قول مشهور، وقت فضیلت نماز ظهر از اول زوال تا رسیدن سایه شاخص به اندازه آن است و وقت فضیلت نماز عصر از زمان رسیدن سایه شاخص به اندازه آن تا زمان رسیدن سایه به اندازه دو برابر شاخص است.
همچنین بنابر قول مشهور، وقت نماز جمعه از زوال تا رسیدن سایه شاخص به اندازه آن است.
بنابر اشهر، بلکه مشهور، وقت نافله ظهر از زوال تا رسیدن سایه شاخص به اندازه دو قدم (دو هفتم شاخص) و نافله عصر از زوال تا رسیدن سایه شاخص به اندازه چهار قدم (چهار هفتم شاخص) است.

سایه و اعتکاف
اعتکاف کننده در مدت اعتکاف نباید از مسجد خارج شود، مگر در موارد ضرورت. در صورت خروج از روی ضرورت، نباید زیر سایه بان بایستد یا بنشیند. در جواز راه رفتن زیر سایه بان اختلاف است.

سایه و حج
...

دانشنامه عمومی

سایه جسم یا سایه اجسام[ ۱] [ ۲] [ ۳] ( به انگلیسی: Shadow ) ، به ناحیهٔ تیره و تاریک ناشی از واقع شدن یک جسم بین چشمهٔ نور و صفحهٔ تصویر است. واژهٔ «سایه جسم» که سایهٔ ناشی از هر گونه نور است، با واژهٔ «سایه آفتاب» ( به انگلیسی: Shade ) که سایهٔ ناشی از نور آفتاب است، متفاوت است.
بخش تقاطع یک سایه، یک محیط مرِیی دو بعدی یا تصویر وارونه یک جسم می باشد که جلوی نور قرار گرفته است. اجسام آسمانی زمانی که قدر نجومی آن ها مساوی یا کوچک تر از منفی چهار ( ۴ - ) باشد، می تواند سایهٔ مرئی بیندازد. هم اکنون تنها اجرام آسمانی که توانایی تولید سایه های قابل رؤیت بر روی کرهٔ زمین را دارند، خورشید، ماه و در شرایطی سیارهٔ ناهید هستند.
کوچک ترین زاویه میان مسیر نور، سطحی که سایه بر آن می افتد، بلندترین سایه را ایجاد می کند. اگر جسم به منبع نور نزدیک باشد، قطر سایه و نیم سایه بزرگ است و اگر سطح خمیده باشد، انحراف های بیشتری وجود خواهد داشت.
طول سایه در طی روز تغییر می کند. طول سایه ای که بر روی زمین می افتد، متناسب با کتانژانت زاویه ارتفاع خورشید باشد. سایه می تواند فوق العاده بلند باشد. اگر خورشید مستقیماً در بالای سر باشد، سایه کاملاً زیر پا ناپدید می گردد.
نوشتار اصلی: نیم سایه
اگر چندین منبع نور وجود داشته باشد، چندین سایه داریم که همپوشانی می کنند و قسمت های تاریک تر را ایجاد می کنند یا ترکیبی از رنگ ها به وجود می آورند. شخص یا جسمی که سطحی را لمس می کنند، مانند یک فرد ایستاده بر روی زمین یا یک دیرک «بتر» روی زمین، در این حالت سایه ها در نقطه تماس به هم نزدیک می شوند.
هر چه فاصله جسمی که جلوی نور قرار گرفته به سطح تصویر بیشتر باشد، محیط مرءی بزرگتر می شود «این دو متناسب در نظرگرفته شده است» همچنین، اگر جسم حرکت کند، سایه ایجادشده به وسیله جسم می تواند نسبتاً سریع تر از خود جسم، حرکت کند. هم چنین در حالتی که فاصله بین جسم و منبع نور نزدیک باشد، نیز افزایش اندازه و حرکت سایه اتفاق می افتد. البته، این به آن معنی نیست که سایه می تواند سریع تر از نور حرکت کند، حتی زمانی که تصویر از فاصلهٔ بسیار دوری، مانند یک سال نوری، ایجاد شده باشد. عدم وجود نور، که باعث ایجاد سایه می شود، با سرعت نور به سمت سطح نور افکن حرکت کند.
سایه ایجاد شده ممکن است سریع تر از سرعت نور حرکت، اما هیچ گونه حضور فیزیکی واقعی از حرکت بر روی سطح وجود ندارد. تصور غلطی که وجود دارد این است که کناره سایه در امتداد دیوار حرکت می کند. افزایش طول سایه، قسمتی از یک تصویر جدید است که با سرعت نور از جسم مانع منتشر می شود. زمانی که هیچ گونه ارتباطی میان نقاط سایه «به جز برای انعکاس یا تداخل نور در سرعت نور» وجود ندارد، یک سایه که بر روی تصویر در فواصل زیاد ایجاد می شود «سال نوری» نمی تواند اطلاعاتی در مورد فواصل کنارهٔ سایه بدهد.
عکس سایهعکس سایهعکس سایه

سایه (افسانه). سایه ( افسانه ) ( دانمارکی: Skyggen ) یک افسانه توسط هانس کریستیان آندرسن نویسنده معروف دانمارکی است. این داستان برای اولین بار در سال ۱۸۴۷ منتشر شد.
روزگاری مردی آموخته شده از مناطق شمالی اروپا به سفر به جنوب سفر کرد. یک شب ، او روی تراس خود نشسته ، در حالی که آتش پشت سر او سایه خود را در بالکن روبرو قرار داده است. در حالی که در آنجا نشسته بود و در حال استراحت بود ، مرد از دیدن اینکه چگونه سایه از هر حرکت خود پیروی می کند ، تعجب می کند ، انگار که واقعاً روی بالکن مخالف نشسته است. هنگامی که سرانجام خسته شد و به خواب رفت ، تصور کرد سایه به همین ترتیب در خانه کنار خیابان خسته می شود. صبح روز بعد ، مرد با تعجب متوجه شد که در واقع سایه خود را یک شبه از دست داده است. با سایه جدید که به آرامی از نوک انگشتان خود باز می گشت ، آن مرد فکر دیگری را به این حادثه نداد ، دوباره به شمال اروپا بازگشت و دوباره نوشتن را در دست گرفت. چند سال از آن گذشت تا اینکه یک شب در در او زدند چاقویی وجود داشت. در کمال تعجب ، سایه او بود ، سالها قبل در آفریقا از دست داد ، و اکنون در آستان خود ، تقریباً کاملاً انسانی ایستاده بود. این فرد آموخته که از ظهور ناگهانی خود شگفت زده شده بود ، او را به خانه خود دعوت کرد و به زودی این دو نفر در کنار شومینه نشستند ، زیرا سایه مربوط به چگونگی رسیدن او به عنوان مرد است.
انسان آموخته طبیعت آرام و آرام بود. موضوع اصلی مورد علاقه وی با چیزهای خوب ، زیبا و واقعی نهفته است ، موضوعی که او اغلب می نوشت اما مورد علاقه هیچ کس دیگری نبود. سایه گفت استاد او دنیا را نمی فهمد ، که او واقعاً آن را دیده بود ، و بعضی از انسانها واقعاً بد بودند.
سپس سایه با گذشت سالها ثروتمندتر و ضعیف تر شد ، در حالی که نویسنده فقیرتر و دلنشین تر می شد. سرانجام او به قدری بیمار شده بود که سایه سابق وی برای پیاده کردن این لایحه سفر به یکی از مراکز درمانی را پیشنهاد کرد ، اما به شرطی که او اکنون بتواند به عنوان استاد عمل کند و نویسنده وانمود کند سایه اوست. همانطور که به نظر می رسید این پیشنهاد پوچ است ، انسان یادگرفته سرانجام موافقت کرد و آنها با هم سفر کردند ، سایه ای که اکنون استاد او هستند. در رفت وآمد مکرر ، سایه با یک شاهزاده خانم زیبا ملاقات کرد و چون هر شب با آنها می رقصیدند و با هم صحبت می کردند ، شاهزاده خانم عاشق او شد.
عکس سایه (افسانه)

سایه (فیلم ۱۹۳۳). سایه ( انگلیسی: The Shadow ) فیلمی بریتانیایی در سبک معمایی به کارگردانی جرج ای. کوپر با بازی هنری کندال، الیزابت آلن و فلیکس آیلمر است که در سال ۱۹۳۳ منتشر شد. [ ۲]
عکس سایه (فیلم ۱۹۳۳)

سایه (فیلم ۱۹۳۷). «سایه» ( انگلیسی: The Shadow ) یک فیلم است که در سال ۱۹۳۷ منتشر شد.
عکس سایه (فیلم ۱۹۳۷)

سایه (فیلم ۱۹۵۴). سایه ( ایتالیایی: L'ombra ) یک فیلم ملودرام محصول ایتالیا به کارگردانی جورجو بیانکی است که در سال ۱۹۵۴ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به مرتا تورن، جانا ماریا کنله، پائولو استوپا، و اما بارون اشاره کرد.
مرتا تورن در نقش آلبرتا
• Pierre Cressoy در نقش جراردو
جانا ماریا کنله در نقش النا
فیلیپو شلتسو در نقش دکتر ماگره
پائولو استوپا در نقش میشل
• اما بارون در نقش لویزا
عکس سایه (فیلم ۱۹۵۴)

سایه (فیلم ۱۹۵۶). سایه ( لهستانی: Cień ) فیلمی لهستانی به کارگردانی یژی کاوالروویچ است که در سال ۱۹۵۶ منتشر شد. این فیلم به جشنواره فیلم کن ۱۹۵۶ راه یافت.
عکس سایه (فیلم ۱۹۵۶)

سایه (فیلم ۱۹۹۴). سایه ( انگلیسی: The Shadow ) فیلمی در ژانر اکشن، نئو نوآر، مرموز، و ابرقهرمانی به کارگردانی راسل مالکهی است که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد.
الک بالدوین
جان لون
پنلوپه آن میلر
پیتر بویل
ایان مک کلن
تیم کوری
جاناتان وینترز
• جرالد اوکامورا
عکس سایه (فیلم ۱۹۹۴)

سایه (فیلم ۲۰۰۳). سایه ( به انگلیسی: Shade ) فیلمی است محصول سال ۲۰۰۳ و به کارگردانی دامیان نیمان است. در این فیلم بازیگرانی همچون استوارت توانسند، گابریل بیرن، تندی نیوتون، جیمی فاکس، ملانی گریفیث، سیلوستر استالونه، بو هاپکینز، بی - ریل، جیسون سربونه، گلن پلامر، دینا مریل و هال هالبروک ایفای نقش کرده اند.
عکس سایه (فیلم ۲۰۰۳)

سایه (فیلم ۲۰۱۳). «سایه» ( انگلیسی: Shadow ) یک فیلم است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد.
عکس سایه (فیلم ۲۰۱۳)

سایه (فیلم هندی ۲۰۰۳). سایه ( به هندی: Saaya ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۳ و به کارگردانی آنوراگ باسو است. در این فیلم بازیگرانی همچون جان آبراهام، تارا شارما، ماهیما چودری، راجندرانات زوتشی، شریا ایفای نقش کرده اند.
عکس سایه (فیلم هندی ۲۰۰۳)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

سایه (shadow)
ناحیۀ تاریک پشت سر هر جسم کدر. سایه هیچ نوری از منبع نور واقع در جلوی جسم یا بخشی از این نور را دریافت نمی کند. تشکیل سایه را بر اساس انتشارِ راست خط پرتوهای نور و ناتوانی این پرتوها از خم شدن در اطراف جسم مانع توضیح می دهند. هر منبع نور نقطه ای سایه ای کامل، یعنی سایه ای کاملاً تاریک و دارای لبه های تیز تولید می کند. منبع نور گسترده هم سایۀ کامل مرکزی و هم نیم سایه ایدر اطراف آن ایجاد می کند. نیم سایه ناحیه ای نیمه تاریک با لبه های نامشخص است که ناحیۀ تاریک را به ناحیۀ روشن متصل می کند. گرفتگی ها(خسوف و کسوف) بر اثر عبور زمین از درون سایۀ ماه یا عبور ماه از درون سایۀ زمین پدید می آیند.

جدول کلمات

نش

مترادف ها

shadow (اسم)
ظل، سایه

protection (اسم)
حمایت، حفاظت، سایه، حفاظ، محافظت، حفظ، حراست، نیکداشت، تامین نامه، حجر، سوگیری

patronage (اسم)
حمایت، سرپرستی، سایه، پشتیبانی، قیمومت

auspices (اسم)
شگون، توجهات، سایه، حسن توجه، تطیر، تفال از روی پرواز مرغان

shade (اسم)
سایه، سایه رنگ، حباب چراغ یا فانوس، اباژور، جای سایه دار، اختلاف جزئی

shading (اسم)
سایه، توصیف، اختلاف جزئی

umbrage (اسم)
رنجش، اثر، نگرانی، سایه، تاری، تاریکی، سایه شاخ و برگ، سوظن

hatching (اسم)
سایه، سایه زنی، هاشورزنی

shadiness (اسم)
سایه

umbra (اسم)
شبح، روح، سایه، نقطه تاریک

فارسی به عربی

شمسیة , ظل

پیشنهاد کاربران

ساییرماک سییرماک سایماک
سای
یانسیما : از بغل ساییدن ؛ همشکلی ، سایه
سایه جاییست که نور نباشد تا بتوان استراحت کرد
ا سا اسای��اسایش
الف نای بر سر ( سا ) که نور است نشسته و ان را منفی نموده است. اسایش یعنی جایی که نور نباشد و بتوان اوقاتی چند از روز را بعد از کشتورزی یا دامداری استراحت نمود
...
[مشاهده متن کامل]

واژه ( سایه ) برگرفته از اسایش است که الف نای آن به مرور حذف شده است که واژه ( سیاه ) هم از آن گرفته شده است

ظِلّ ، نَش
به فضای پشتی هر مانع گفته می شود که راه رسیدن نور مستقیم خورشید به یک محدوده را مسدود می کند
Sayeh
جای که نوری وجود ندارد . تاریکی . و. . . .
سایه یا سو آید
سو یعنی نور و آید هم از آمدن است سو آیه یعنی با نور آید
سایه یعنی با نور تشکیل میشود.
نسار
سایه کوتاه شده از کلمه ساآی است و سا یعنی مانند و همشکل و آی نیز آمدن و آید است.
ساای می تواند شاای نیز شود که شاای و شب آی به معنی نیمه تاریک یک جسم که به رنگ شب است شب آی به شبه و شبیه و شباهت هم تبدیل میشود.
ظل. . . نش. . .
ظل. . . نش. . . شبح. . . فی. . .
پَرهیب
سایه : ( Shade ) :[اصطلاح پلیمری] سایه عبارتی است در تئوری رنگ که برای تشخیص نحوه تفاوت رنگ از پرده رنگ اصلی مورد استفاده قرار می گیرد، در واقع ترکیب رنگ با رنگ سیاه، سایه نامیده می شود که سبب کاهش روشنایی می گردد.
نش، شبح، ظل، نسار، پناه، حمایت، توجه، عنایت، اثر، تاثیر، نتیجه، نفوذ، حشمت، بزرگی، جلال، غیرواقعی، صوری، وهمی، موهوم، نقاط تیره تر در نقاشی
سایه: تاریکی که در اثر وقوع یک جسم در مقابل نور ایجاد می شود شکل این تاریکی مانند شکل آن جسم است ولی اندازه آن متناسب با فاصله جسم از نور، بزرگ تر یا کوچک تر است.
سایه: خطی که بانوان به منظور زیبایی زیر ابرو یا چشم کشند و انگار سایه ای از ابرو یا چشم در زیر آن تشکیل شده باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

سایه: کنایه از حمایت و دستگیری یک فر د بزرگ منش و خیر از دیگران می نماید. انسان سایه دار یعنی انسانی که دیگران را زیر پرو بال خود گرفته و از رسیدن پرتو های رنج آور زندگی به آن ها جلوگیری می نماید.
سایه: کنایه از تأثیرات منفی معانی مختلف غیر مادی، مانند: سایه ظلم، سایه فقر، سایه نکبت و بدبختی
در زبان ترکی به سایه، " کؤلگَه " گفته می شود ولی درمورد سایه چشم و ابرو واژه فارسی آن به صورت "سایَه " کاربرد دارد.

پناه آرامش بزرگی
نش
هر گاه جسمی روبروی نور قرار گیرد محوطه ای سیاه و کدر تشکیل می شود که به آن سایه میگویند
سرپناه
وقتی یک جسمی مانع عبور نور می شود سایه درست می شود
ظل
حشمت . جلال. بزرگی. متانت. وقار. پناه. حمایت.

پناه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس