سمیر

/samir/

مترادف سمیر: افسانه گو، قصه گو، داستان پرداز، داستان سرا، داستان گو، حکایت گر، قصه سرا، داستان گزار، دهر، روزگار، زمانه

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

سمیر. [ س َ ] ( ع اِ ) زمانه. روزگار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( ص ) افسانه گوینده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( دهار ). حدیث کننده بشب. ( مهذب الاسماء ). || صاحب افسانه. ( ناظم الاطباء ).

سمیر. [ س ِم ْ می ] ( ع ص ) صاحب افسانه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). صاحب. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) افسانه گوینده داستان گوی ۲ - ( اسم ) زمانه روزگار .
صاحب افسانه

فرهنگ معین

(سَ ) [ ع . ] ۱ - (ص . ) افسانه گو. ۲ - (اِ. ) زمانه ، روزگار.

فرهنگ عمید

۱. افسانه گو در شب، مصاحب شب.
۲. [قدیمی، مجاز] دهر، روزگار.

دانشنامه عمومی

سمیر (بازیکن فوتبال). سمیر ( پرتغالی: Sammir ) ( به پرتغالی: Jorge Sammir Cruz Campos ) هافبک اهل برزیل است که در شهر ایتابونا و در تاریخ ۲۳ آوریل ۱۹۸۷ به دنیا آمده است.
سمیر ( فوتبالیست ) در تیم های فوتبال Atlético Paranaense , Ferroviária, باشگاه فوتبال پائولیستا, Venda Nova, باشگاه ورزشی سائو کتانو و دینامو زاگرب سابقهٔ حضور دارد. این بازیکن همچنین در سال، ۲۰۰۴ برای، تیم ملی فوتبال زیر ۱۷ سال برزیل به میدان رفته است[ ۱]
عکس سمیر (بازیکن فوتبال)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بدون اخلاق . . کینه ای حسود
سمیر یعنی روشن دل و روشن فکر
خونگرم وعاشق معنی اوروپایش هست. . . افسانه گو معنی عربی
قصه گو داستان پرداز کاملا درست
به معنی زندگی
سمیر از ریشه سمر به معنی رنگ گندمی است. کسی که رنگ پوسش گندمی باشد را سمیر می گویند.
ثمر. برگرفته از ریشه ثمر به معنی میوه ، حاصل نتیجه و ثمر به معنایی به ثمر نشسته. به نتیجه رسیده درخت میوه داده است
افسانه گو، قصه گو، داستان پرداز
صاحب افسانه

قصه گو
عاشق دل سوخته
افسانه گو
درخشنده
سمیر به همین معنی راوی وقصه گو هستش چون من درکودکی ازپدرمادرم پرسیدم میگفتن قصه گو

سمیر یعنی جوان مرد عاشق ودل سوخته
کسی که شب تا صبح مناجات میکند
درخشنده
به معنی خون گرم وعاشق
ستاره ای در آسمان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس