سیفور
فرهنگ اسم ها
معنی: پارچه ابریشمی لطیف و ظریف
برچسب ها: اسم، اسم با س، اسم دختر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
کناغ چندضعیفی بخون دل بتند
بجمع آری کاین اطلس است و آن سیفور.
ظهیرالدین فاریابی.
زمین فرش سیفور چون درنوشت برآورد سر صبح با تیغ و طشت.
نظامی.
ستاده ملک زیر زرین درفش ز سیفور بر تن قبای بنفش.
نظامی.
زر و زیور آرند خروارهاز سیفور و اطلس شتر بارها.
نظامی.
فرهنگ فارسی
( اسم ) بافته ابریشمی لطیف ( مانند دیبا و اطلس ) .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
گر نه سیفور شب سیاه شدی . کی سزاوار مهد ماه شدی
هفت رنگ است زیر هفت اورنگ . نیست بالاتر از سیاهی رنگ
هفت پیکر نظامی
هفت رنگ است زیر هفت اورنگ . نیست بالاتر از سیاهی رنگ
هفت پیکر نظامی