cam

/ˈkæm//kæm/

معنی: دندانه، میله سربی
معانی دیگر: (مکانیک) بادامک، بادامه، بادامک دلکو، دماغه، ضامن، ماسوره پیچ، میله ی سرب، بتانه ی سربی، مخفف: فرآوری به کمک کامپیوتر، کامبوج، مخفف: امریکای مرکزی، دندانه درمسلسل، تپه کوچک

بررسی کلمه

اسم و ( noun, abbreviation )
• : تعریف: acronym of "computer-aided manufacturing."

جمله های نمونه

1. cam disk
صفحه ی بادامک

2. cam follower
پیرو بادامک

3. cam lever
اهرم بادامک

4. cam roller
غلطک بادامک

5. Brian remembers learning to fish in the River Cam.
[ترجمه گوگل]برایان به یاد می آورد که در رودخانه بادامک ماهیگیری یاد گرفته بود
[ترجمه ترگمان] ب - - رای - - ان \"یادش میاد که یاد گرفتن ماهی توی رودخونه\" کم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cambridge is on the River Cam.
[ترجمه گوگل]کمبریج در رودخانه کم است
[ترجمه ترگمان] کمبریج \"تو رودخونه\" کم \"- ه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cam left town about an hour ago, so he should be out at the farm by now.
[ترجمه گوگل]کام حدود یک ساعت پیش شهر را ترک کرد، بنابراین باید تا الان در مزرعه بیرون آمده باشد
[ترجمه ترگمان]کم حدود یک ساعت پیش شهر رو ترک کرده پس باید تا الان تو مزرعه باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Further information is available from CAM at Abford House.
[ترجمه گوگل]اطلاعات بیشتر از CAM در Abford House در دسترس است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات بیشتر از CAM در خانه Abford در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cam Neely, who has 2goals, missed his second straight game because of hip, foot and wrist ailments.
[ترجمه گوگل]کم نیلی که 2 گل زده است، دومین بازی متوالی خود را به دلیل بیماری های لگن، پا و مچ دست از دست داد
[ترجمه ترگمان]کام Neely که ۲ گل دارد، دومین بازی مستقیم خود را به خاطر درد کمر، پا و مچ دست از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The N1 cam was then outside the point cams.
[ترجمه گوگل]سپس بادامک N1 خارج از بادامک های نقطه ای بود
[ترجمه ترگمان]دوربین امنیتی اون موقع بیرون از دوربین های امنیتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Avice Cam deserved the highest honour that could be given for service to others.
[ترجمه گوگل]Avice Cam سزاوار بالاترین افتخاری بود که می توان برای خدمت به دیگران اعطا کرد
[ترجمه ترگمان]کام لا لیاقت بالاترین افتخار را داشت که می توانست برای دیگران خدمت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He thinks the world of Cam.
[ترجمه گوگل]او به دنیای کم فکر می کند
[ترجمه ترگمان] اون فکر میکنه دنیا \"کم\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The cam lever goes to C. The side levers position themselves - they're not under the knitter's control.
[ترجمه گوگل]اهرم بادامک به سمت C می رود اهرم های جانبی خود را در موقعیت قرار می دهند - آنها تحت کنترل بافندگی نیستند
[ترجمه ترگمان] سی نت \"به\" سی \"میره\" و با این وجود، از کنترل خارج شده و از کنترل خارج شده و از کنترل خارج شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It starts pattern knitting at the first point cam.
[ترجمه گوگل]از اولین نقطه بادامک شروع به بافتن الگو می کند
[ترجمه ترگمان] شروع به بافتن با اولین نقطه نقطه شروع میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I passed out and when I cam to I was lying like I was hung on a cross.
[ترجمه گوگل]از حال رفتم و وقتی به آنجا رسیدم دراز کشیده بودم که انگار به صلیب آویزان شده بودم
[ترجمه ترگمان]من بی هوش بودم و وقتی که کم داشتم دروغ می گفتم، انگار روی صلیب آویخته شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دندانه (اسم)
tine, peg, leaf, dent, cog, nick, cam, tooth, indentation, serration, jag, denticle

میله سربی (اسم)
cam

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Computer Aided Manufacturing
موضوع: کامپیوتر
استفاده از تکنولوژی کامپیوتر در مدیریت ، کنترل و عملیات تولید.

تخصصی

[سینما] بادامک
[عمران و معماری] بادامک
[کامپیوتر] دوربین - مخصوصا" دوربین دیجیتالی یا ویدیویی که تصاویر آن به وسیله شبکه کامپیوتری قابل دسترس است . مثلا" دوربین مرتبط به www به نام webcam معروف است . دوریبن نصب شده بر روی یک برج را towercam و دوربینی که به پشت یک اسب بسته شده horsecom می نامند.-camera - ساخت به کمک کامپیوتر - cam عبارت است از استفاده از کامپیوترها در فرایند ساخت . مثلا" کامپیوتر می تواند نمایش سه بعدی یک شی را ذخیره و سپس ساخت آن شی را به کمک ماشین آلات خودکار کنترل کند . برخی از اصول cam مانند اصول طراحی به کمک کامپیوتر است . نگاه کنید به cad-Computer-Aided maunfacturing
[برق و الکترونیک] computer-aided manufacturing-ساخت و تولید به کمک کامپیوتر [ کم] به کارگیری کامپیوتر و نرم افزارهای مناسب برای کمک به ساخت محصولات و یا فراوری مواد شیمیایی . استفاده از نتایج طراحی به کمک کامپیوتر ( کد) برای ساخت ماسکهای مدار مجتمع، ماسکهای مدار چاپی، و نقشه های مقیاس بندی شده می تواند به ساخت مدارهای مجتمع، تخته مدارها ،قطعات مکانیکی و دستگاه ها کمک کند. با ارسال میتقیم داده های رقمی به دستگاهها می توان عملیات برش، شکل دهی، تراش، و خراطی را به صورت خودکار انجام داد و کیفیت محصول نهایی را بررسی و آزمایش کرد.
[مهندسی گاز] بادامک، دندانه
[زمین شناسی] راس اصطلاحی که در ناحیه انگلیس لیک برای تاج یک کوه استفاده می شود. ریشه: German kamm.
[نساجی] بادامک
[ریاضیات] ضامن، بادامک
[پلیمر] بادامک

انگلیسی به انگلیسی

• use of computers in the manufacturing processes
elliptical wheel used to transform rotary motion into linear motion (the wheel's spin moves a lever in a back-and-forth direction)
device used to record pictures by selectively allowing light to pass through an aperture and strike light-sensitive film or electronic media
a cam is a device or part of an engine which is designed to change circular motion into up and down motion or side to side motion.

پیشنهاد کاربران

Cam ( bootleg ) , motion picture recording
Calmodulin ( CaM ) , a calcium - binding protein
Cell adhesion molecule, proteins on cell surfaces
Center for Advanced Materials, a research center at Qatar University
...
[مشاهده متن کامل]

Compagnie Aerienne du Mali
Comit� d'Action Musulman
Computer - aided manufacturing, the use of software to control machine tools
CAM Table, to find where to forward a data packet
Categorical abstract machine in applicative computing
Computer - aided mural, by digital printing
Conditional - access module, to access scrambled TV programs
Content - addressable memory
Content Assembly Mechanism, for information exchange
CAM ship ( Catapult Aircraft Merchantman )
Cartoon Art Museum, an art museum in San Francisco, California, US
Castle Air Museum, an air museum in Atwater, California, US
Chinese American Museum, an ethnic museum in Los Angeles, US
Cincinnati Art Museum, an art museum in Cincinnati, Ohio, US
Chinese Association of Museums, Taiwan
Cam ( name ) , a list of people with either the given name or surname
Cam Mountains, An Giang Province, Vietnam
Camshaft, a shaft with a cam
CAM boot, controlled ankle movement walking boot
. . .
Cam ( mechanism ) , a mechanical linkage which translates motion
اولین پروژه تحویل گرفتم برای ساخت وشبیه سازی عمل CAM توسط دانشگاه JU
سال 1990م ( هنوز برنامه ACAD یا مشابه ان ساخته نشد ) .

CAM
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Cam_(mechanism)
مخفف: دوربین

با سلام ضمن تشکر از این سایت خوب
لطفا تر جمه "فرآوری به کمک کامپیوتر" به "تولید به کمک کامپیوتر" اصلاح گردد.

بپرس