cinch

/ˈsɪnt͡ʃ//sɪnt͡ʃ/

معنی: کاری که با سهولت انجام شود، محکم بستن، تنگ یا کمربند بستن
معانی دیگر: (گیاه شناسی) درخت گنه گنه (جنس cinchona از خانواده ی madder - بومی نواحی حاره ی امریکای جنوبی)، پوست این درخت، (در زین اسب یا پالان الاغ و غیره) تنگ، تسمه ی شکم، (زین یا پالان را) تنگ بستن، سفت کردن، (عامیانه) تمسک محکم، محکم گرفتن، (خودمانی) آنچه که انجامش آسان یا حتمی باشد، (به طور قطع) به دست آوردن، تنگ یا کمربند به اسب بستن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a strong strap for securing a pack or saddle on an animal; girth.
مشابه: girth

(2) تعریف: (informal) something simple or easy to do.
متضاد: challenge
مشابه: breeze, joke, snap

- This crossword puzzle is a cinch.
[ترجمه گوگل] این جدول کلمات متقاطع یک سینچ است
[ترجمه ترگمان] این جدول معما مثل آب خوردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (informal) something sure to happen, or someone sure to carry out an expectation.

- It's a cinch our team will win the trophy.
[ترجمه گوگل] این شانسی است که تیم ما قهرمان خواهد شد
[ترجمه ترگمان] این چیزیه که تیم ما برنده جام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She's a cinch to win the election.
[ترجمه ابوالقاسم دباغان] او توی انتخابات راحت برنده میشه
|
[ترجمه گوگل] او برای برنده شدن در انتخابات تلاش می کند
[ترجمه ترگمان] او یک cinch برای برنده شدن در انتخابات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cinches, cinching, cinched
(1) تعریف: to place a cinch on.

(2) تعریف: (informal) to cause to be sure to happen; guarantee.

- All that extra practice cinched our victory.
[ترجمه گوگل] تمام آن تمرین اضافی باعث پیروزی ما شد
[ترجمه ترگمان] این همه تمرین اضافی پیروزی ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to attach or tighten securely.

جمله های نمونه

1. be a cinch
سهل الوصول بودن،(حتما یا به آسانی) به دست آمدن

2. eating their team is a cinch
شکست دادن تیم آنها حتمی است.

3. My examination was a cinch and I passed easily.
[ترجمه گوگل]امتحانم سینچ بود و راحت قبول شدم
[ترجمه ترگمان]بازرسی من مثل آب خوردن بود و من به آسانی از کنار آن ها رد شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The program is a cinch to install.
[ترجمه گوگل]این برنامه یک سینچ برای نصب است
[ترجمه ترگمان]این برنامه a برای نصب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The exam is a cinch.
[ترجمه ] امتحان آسان است
|
[ترجمه گوگل]امتحان یک سینچ است
[ترجمه ترگمان]امتحان یک cinch است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The first question is a cinch.
[ترجمه گوگل]سوال اول یک سینچ است
[ترجمه ترگمان]سوال اول یک cinch است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That blue racing car is a cinch to win the next race.
[ترجمه گوگل]آن ماشین مسابقه‌ای آبی برای برنده شدن در مسابقه بعدی کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]آن ماشین مسابقه ای آبی یک cinch برای بردن مسابقه بعدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's a cinch to win the race.
[ترجمه گوگل]او برای برنده شدن در مسابقه تلاش می کند
[ترجمه ترگمان]مثل آب خوردن است تا مسابقه را ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The L. A. Dodgers are a cinch to win the division.
[ترجمه گوگل]L A Dodgers برای برنده شدن در این دیویزیون، کمک می کند
[ترجمه ترگمان] آل - - - - - - - - - - الف داجرز Dodgers مثل آب خوردن است که واحد را ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He used the third to make a cinch between her hands and the chair's bottom rail.
[ترجمه گوگل]از سومی استفاده کرد تا بین دستان او و ریل پایینی صندلی حلقه بزند
[ترجمه ترگمان]او از یک سوم برای ساختن cinch بین دو دست و نرده پایینی صندلی استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Good pie crust is a cinch to make.
[ترجمه گوگل]پوسته پای خوب یک سینچ برای درست کردن است
[ترجمه ترگمان]خوردن غذای خوب مثل آب خوردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They're such a cinch to prise off, and the clothes are only slightly damaged.
[ترجمه گوگل]آن‌ها خیلی خوب هستند و لباس‌ها فقط کمی آسیب دیده‌اند
[ترجمه ترگمان]آن ها چنین cinch را برای prise باز می کنند، و لباس ها فقط کمی آسیب دیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Brown hopes to cinch the deal by Monday.
[ترجمه گوگل]براون امیدوار است تا روز دوشنبه به توافق برسد
[ترجمه ترگمان]براون امیدوار است که این معامله را تا روز دوشنبه به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Making an ocean is no cinch.
[ترجمه گوگل]ساختن یک اقیانوس کار سختی نیست
[ترجمه ترگمان]ایجاد اقیانوس آرام نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Edith finds the cooking a cinch.
[ترجمه گوگل]ادیت پخت و پز را سخت می یابد
[ترجمه ترگمان]ادیت آشپزی را یک cinch می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاری که با سهولت انجام شود (اسم)
cinch

محکم بستن (فعل)
brace, buttress, cinch, frap

تنگ یا کمربند بستن (فعل)
cinch

انگلیسی به انگلیسی

• saddle girth; grip; something which is easily done; certain or sure thing (colloquial)
grip tightly; draw tightly; tighten a saddle girth; do easily; make sure or certain
if you say that something is a cinch, you mean that it is very easy to do; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

a piece of cake
as easy as pie
کاری که راحت انجام میشود، مثل آب خوردن
✔️ ( خودمانی ) آنچه که انجامش آسان یا حتمی باشد
✔️کاری که با سهولت انجام شود
There're a number of very good professors who are notorious for seducing their female pupils. This goes on, because It's a cinch
...
[مشاهده متن کامل]

Husbands and wives 1992🎥
⭐⭐⭐
. . .
A: This depression is temporary. There's always the chance that you'll die richer than I will
B: It's a cinch I'll die richer than I was born
We never lost as much as we made
. . .
Citizen Kane 1941🎥

بسیار آسان و راحت، مثل آب خوردن،
Something incredibly easy to do
. This is not going to be a cinch
I followed the label directions and it was a
. cinch to bake up three loaves of fluffy bread
. Getting reelected would be a cinch for him
مثل آب خوردن
آسان
This is such a cinch work to do
آسان
در صنعت خودرو سازی زمانی که مرحله اول قفل درب بسته شده باشد و به اصطلاح گوئیم درب نیمه باز است و لای درب باز است. cinch قابلیتی است که در حالت بروز این مشکل به طور خودکار درب خودرو را می بندد تا جان سرنشین به خطر نیفتد.

بپرس