cincture

/ˈsɪŋkt͡ʃər//ˈsɪŋkt͡ʃə/

معنی: حلقه، کمربند، احاطه، کمر چیزی را بستن، احاطه کردن
معانی دیگر: احاطه سازی، دورگیری، تسمه پیچی (دور چیزی)، تنگ بندی، محوطه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a belt, band, or girdle.
مشابه: belt

(2) تعریف: something that encircles or surrounds, as a border.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cinctures, cincturing, cinctured
• : تعریف: to encircle, as with a belt or girdle.
مشابه: belt

جمله های نمونه

1. She was cinctured with a deer-skin apron.
[ترجمه گوگل]او را با یک پیش بند از پوست آهو پوشانده بودند
[ترجمه ترگمان]اون با یه پیش بند پوست گوزن شمالی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Third, it indicate the attitude to venerating expansive cincture the pursuit to fashion of intermarried and domestic faming braid and the pursuit to beauty.
[ترجمه گوگل]ثالثاً، نشان دهنده نگرش به احترام به بافت گسترده، دنبال کردن مد قیطان زناشویی و شهرت خانگی و دنبال زیبایی است
[ترجمه ترگمان]سوم، نشان می دهد که نگرش نسبت به گرایش گسترده به سبک of و گیس faming داخلی و رسیدن به زیبایی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cincture: The act of encircling or encompassing.
[ترجمه گوگل]سینکچر: عمل احاطه یا احاطه کردن
[ترجمه ترگمان]cincture: عمل محاصره شدن یا فراگیر شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The nuns make their habits which consist of a dress, a cincture and a veil.
[ترجمه گوگل]راهبه‌ها عادت‌های خود را که شامل لباس، سربند و حجاب است، می‌سازند
[ترجمه ترگمان]راهبه ها عادات خود را می سازند که شامل یک لباس، a و نقابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Modern albs remain a plain, lightweight, ankle-length tunic with long sleeves, with a rope cincture about the waist.
[ترجمه گوگل]آلب های مدرن به صورت یک تونیک ساده، سبک و تا قوزک پا با آستین های بلند با طناب دور کمر باقی مانده اند
[ترجمه ترگمان]albs مدرن، لباس ساده، سبک وزن، قوزک پا با آستین بلند، با طنابی به دور کمر خود باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Robes are a gown of up to ankle-length, with typically long sleeves, and designed to be worn with no cincture.
[ترجمه گوگل]روپوش‌ها لباس‌هایی هستند که قد آنها تا مچ پا است، معمولاً آستین‌های بلندی دارند و به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که بدون چین‌چرخ پوشیده شوند
[ترجمه ترگمان]رداهای Robes به بلندی قوزک پا هستند و عموما آستین های بلند دارند و به گونه ای طراحی شده اند که به هیچ وجه استفاده نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper discusses causation and preventing measure of settlement difference in high and low stride building, and points out characteristic and feasibility to use cincture constructing later.
[ترجمه گوگل]این مقاله علت و معیارهای پیشگیری از اختلاف نشست در ساختمان‌های با قدم‌های بلند و پایین را مورد بحث قرار می‌دهد و به ویژگی و امکان استفاده از ساخت دیواره بعداً اشاره می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد علیت و جلوگیری از اندازه گیری اختلاف در ساختمان بلند بالا و پایین بحث می کند و مشخصه و امکان استفاده از cincture را پس می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tunics remained the primary article of clothing, typically knee-length to ankle-length, usually with a cincture.
[ترجمه گوگل]تونیک ها به عنوان اصلی ترین لباس ها باقی ماندند، معمولاً از زانو تا مچ پا، معمولاً با حلقه
[ترجمه ترگمان]tunics اولین ماده از پوشاک، معمولا مفصل زانو تا قوزک پا، معمولا با یک cincture بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حلقه (اسم)
loop, ring, segment, annulus, reel, chain, hoop, vortex, wicket, gird, girdle, hank, volute, wisp, curl, cincture, convolution, earring, gyre, eyelet, facia, fascia, ferrule, grummet, handfast, whorl

کمربند (اسم)
zone, belt, girdle, seat belt, sash, cordon, waist, cincture, facia, fascia

احاطه (اسم)
environment, envelopment, surround, cincture, siege

کمر چیزی را بستن (فعل)
cincture

احاطه کردن (فعل)
envelop, circle, ring, sphere, skirt, beset, hoop, orb, hedge, encircle, beleaguer, hem, corral, encompass, girdle, environ, pale, cincture, circuit, clip, whelm, ensphere, impale, insphere, laager

انگلیسی به انگلیسی

• belt
encircle with a belt, encircle with a ring

پیشنهاد کاربران

بپرس