chant

/ˈt͡ʃænt//t͡ʃɑːnt/

معنی: سرود، مناجات، اهنگ ساده و کشیده، سرایش، سرود یا اهنگ خواندن
معانی دیگر: (موسیقی) آهنگ، نغمه، ترانه، نوا، رامش، هرچیزی که به طور موزون تکرار شود، (در مراسم مذهبی) آواز قرائت مانند، آواز مناجاتی، (با صدای بلند و موزون) مناجات کردن، با صدای یکنواخت و تلاوت مانند ادا کردن، موزون و مکرر گفتن، صدای یکنواخت و تلاوت مانند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a song, esp. one which is sung on the same note or few notes throughout.
مشابه: dirge, monotone, plainchant, plainsong, song

- The anti-war protesters began a loud chant, which they repeated throughout the morning.
[ترجمه شان] معترضان ضد جنگ شروع به خواندن سرود بلندی ( شعاری ) کردند که آنرا سراسر بامداد، تکرار کردند.
|
[ترجمه گوگل] معترضان ضد جنگ شعار بلندی را آغاز کردند که در طول صبح آن را تکرار کردند
[ترجمه ترگمان] معترضان ضد جنگ شعار بلندی را شروع کردند که صبح آن را تکرار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in religious services, a prayer or reading from a holy book sung to a simple melody with many syllables on each pitch.
مشابه: canticle, Gregorian chant, incantation, monotone, plainchant, plainsong, psalm

- The minister began the chant and the congregation answered.
[ترجمه گوگل] وزیر شعار را شروع کرد و جماعت پاسخ دادند
[ترجمه ترگمان] وزیر اذان گفت و نمازگزاران پاسخ دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: words spoken rhythmically over and over on a single pitch.
مشابه: cant, monotone

- The fans broke into a chant of "First and ten, do it again!"
[ترجمه گوگل] هواداران شعار "اول و ده، دوباره انجامش بده!"
[ترجمه ترگمان] طرفداران سرود \"اول و ده\" را خواندند، این کار را دوباره انجام دهید! \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: chants, chanting, chanted
(1) تعریف: to sing in a chanting style.
مشابه: intone, sing, vocalize

- The rabbi chanted the passage from the Torah.
[ترجمه حلما] خاخام متنی از تورات را سرود
|
[ترجمه گوگل] خاخام قسمتی از تورات را سرود
[ترجمه ترگمان] خاخام the تورات را سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to read or speak rhythmically on a single pitch.
مترادف: intone

- He closed his eyes and chanted the words of the poem.
[ترجمه گوگل] چشمانش را بست و کلمات شعر را خواند
[ترجمه ترگمان] چشمانش را بست و کلمات شعر را سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to recount or celebrate in a chant.
مترادف: intone
مشابه: psalm

- The crowd chanted its loyalty to the leader.
[ترجمه حلما] جمعیت وفاداری خود به رهبر را شعار دادند
|
[ترجمه شان] جمعیت، وفاداری خود به رهبرشان را با شعار اعلام کردند.
|
[ترجمه گوگل] جمعیت شعار وفاداری خود را به رهبر سر دادند
[ترجمه ترگمان] جمعیت وفاداری خود را به رهبر اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to sing or read psalms, prayers, or poetry in a chanting style.
مترادف: intone
مشابه: recite

- The monks chanted and prayed.
[ترجمه شان] راهبان سرود خواندند ( مناجات کردند ) و دعا کردند.
|
[ترجمه گوگل] راهبان شعار می دادند و دعا می کردند
[ترجمه ترگمان] راهبان سرود خواندند و دعا خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a religious chant
سرود مذهبی

2. The team's supporters sang a victory chant.
[ترجمه Sahar azizi] هواداران تیم سرود پیروزی سر دادند ( خواندند )
|
[ترجمه گوگل]هواداران این تیم شعار پیروزی سر دادند
[ترجمه ترگمان]حامیان تیم آهنگ پیروزی را خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was greeted by the chant of "Judas! Judas!".
[ترجمه حلما] از او با سرود "یهودا یهودا" استقبال شد
|
[ترجمه گوگل]او با شعار "یهودا! یهودا!" مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او از شعار \"یهودا\" استقبال کرد خائن! \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fans started to sing the familiar football chant, "Here we go, here we go, here we go!".
[ترجمه گوگل]هواداران شروع به خواندن شعار آشنای فوتبال کردند: "اینجا می رویم، اینجا ما می رویم، اینجا ما می رویم!"
[ترجمه ترگمان]طرفداران شروع به خواندن آواز فوتبال آشنا کردند، \"در اینجا ما می رویم، اینجا می رویم، اینجا می رویم!\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The subject of his poem is to chant the praises of labour heroes.
[ترجمه حلما] موضوع شعرش سرودن در مدح قهرمانان کار است
|
[ترجمه شان] موضوع شعر او، سرودی در ستایش از قهرمانان کارگری است.
|
[ترجمه گوگل]موضوع شعر او سرود ستایش قهرمانان کارگری است
[ترجمه ترگمان]موضوع شعر او این است که از قهرمانان کارگری تعریف و تمجید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Others in the crowd took up the chant .
[ترجمه گوگل]سایرین در جمعیت شعار را به دست گرفتند
[ترجمه ترگمان]دیگران در میان جمعیت شعار می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The chant was deafeningly clear from the outset.
[ترجمه حلما] سرود از ابتدا به طرز کر کننده ای واضح بود
|
[ترجمه گوگل]شعار از همان ابتدا به طور کر کننده ای واضح بود
[ترجمه ترگمان]این شعار از ابتدا گوش خراش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The chant is certain to be sustained until the International Board announce their decision at their annual meeting in Auckland next April.
[ترجمه گوگل]این شعار مطمئناً تا زمانی که هیئت بین المللی تصمیم خود را در نشست سالانه خود در آوریل آینده در اوکلند اعلام کند، ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این شعار تا زمانی که هیات بین المللی تصمیم خود را در نشست سالیانه خود در ماه آوریل آینده در اوکلند اعلام کند، قطعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The former had come to Chant in a derelict house in Clerkenwell; about that there was no ambiguity.
[ترجمه گوگل]اولی در خانه متروکه ای در کلرکنول به چانت آمده بود در مورد آن هیچ ابهامی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]قبل از این بود که در خانه متروکه به آواز خواندن من گوش دهد؛ در این مورد هیچ گونه ابهام و ابهام وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They chant their tables before playtime with tops, skipping ropes and hoops.
[ترجمه گوگل]آنها میزهای خود را قبل از بازی با تاپ، طناب پرش و حلقه آواز می خوانند
[ترجمه ترگمان]قبل از شروع بازی، میزه ای خود را با نوک می زنند و طناب و حلقه ها را برمی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A V-sign, an offensive tattoo and a drunken chant could be sufficient for a police officer to act.
[ترجمه گوگل]یک علامت V، یک خالکوبی توهین آمیز و یک شعار مست می تواند برای یک افسر پلیس کافی باشد
[ترجمه ترگمان]یه علامت بد، یه خالکوبی تهاجمی و صدای مستی میتونه برای یه افسر پلیس کافی باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yet each year they continue to chant the get-tough mantra: more funding, more firepower and stiffer sanctions.
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها هر سال به سر دادن شعارهای سخت ادامه می دهند: بودجه بیشتر، قدرت آتش بیشتر و تحریم های سخت تر
[ترجمه ترگمان]با این حال هر ساله این شعار دشوار را شعار می دهند: سرمایه گذاری بیشتر، قدرت آتش بیشتر و تحریم های سنگین تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And then he stopped to chant and puff at the pipe.
[ترجمه گوگل]و سپس ایستاد تا شعار بدهد و به لوله پف کند
[ترجمه ترگمان]و بعد ایستاد و شروع به خواندن و پف کردن پیپ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The old woman began to chant.
[ترجمه شان] پیرزن شروع به قرائت مناجات کرد.
|
[ترجمه گوگل]پیرزن شروع کرد به شعار دادن
[ترجمه ترگمان]پیرزن شروع به خواندن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرود (اسم)
singing, song, sing, anthem, hymn, chant, chanson, cantata, canticle, psalm, canto, carol, twitter, twittering, warble, hymnody

مناجات (اسم)
hymn, chant, psalm, litany

اهنگ ساده و کشیده (اسم)
chant

سرایش (اسم)
singing, chant, solmization

سرود یا اهنگ خواندن (فعل)
chant

انگلیسی به انگلیسی

• song, monotonous utterance, intonation
sing, intone, recite
a chant is a word or group of words that is repeated over and over again.
a chant is also a religious song or prayer that is sung on only a few notes.
when you chant, you repeat the same words over and over again, or you sing a religious song or prayer.

پیشنهاد کاربران

شعار دادن
آهنگ یا کلمه ای رو مکررا تکرار کردن؛ شعار دادن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : chant / enchant
✅️ اسم ( noun ) : chant / chanter / chanting / chantry / chanty / enchanter / enchantress / chantey
✅️ صفت ( adjective ) : enchanting / enchanted
✅️ قید ( adverb ) : enchantingly
تکرار مانترا یا ذکر
هم صدا شدن
اذان گفتن
chant= a kind of musical text
عبارت، شعار یا امثال آن که به صورت موزون در جمعیت تکرار شود.
ورد
ورد خواندن
با متن خوانندن
متن هم اهنگ ( هم وزن )
شعار دادن حین راهپیمایی
آهنگ ساده و کشیده
زمزمه

هم خوانی
دَم گرفتن
باریتم خواندن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس