leading edge

/ˈliːdɪŋˈedʒ//ˈliːdɪŋedʒ/

(هواپیما و غیره) لبه ی تیز پروانه ی هواپیما، لبه ی پیشین، لبه مقدم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the front edge of an airfoil, propeller blade, or sail that faces the wind or direction of motion.

(2) تعریف: something that is the most advanced, as in technology, art, or fashion.

جمله های نمونه

1. I think Israel tends to be at the leading edge of technological development.
[ترجمه masihnasri] من فکر میکنم که اسرائیل تمایل دارد در خط مقدم پیشرفت تکنولوژیکی باشد
|
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم اسرائیل تمایل دارد در لبه پیشرو توسعه فناوری باشد
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که اسرائیل تمایل دارد در لبه پیشرو توسعه فن آوری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is the leading edge of medical technology.
[ترجمه محمد] این نقطه قوت فناوری پزشکی است.
|
[ترجمه گوگل]این لبه برتر فناوری پزشکی است
[ترجمه ترگمان]این لبه پیشرو از تکنولوژی پزشکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The company has had the leading edge in electronics for ten years.
[ترجمه گوگل]این شرکت ده سال است که در زمینه الکترونیک پیشرو بوده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت ده سال است که لبه پیشرو در الکترونیک داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One that balances leading edge technological capability with a thorough understanding of your business.
[ترجمه گوگل]یکی از قابلیت‌های پیشرو در فناوری با درک کامل از تجارت شما
[ترجمه ترگمان]اولی که قابلیت تکنولوژیکی لبه را با درک کامل از کسب وکار متعادل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The weaving yarn should always be on the leading edge of the carriage.
[ترجمه گوگل]نخ بافندگی باید همیشه در لبه جلویی کالسکه باشد
[ترجمه ترگمان]نخ بافندگی همیشه باید در لبه اصلی کالسکه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Its full spacial beauty becomes evident when the leading edge is vertical and the remote edge is horizontal.
[ترجمه گوگل]زیبایی کامل فضایی آن زمانی آشکار می شود که لبه جلویی عمودی و لبه دور افقی باشد
[ترجمه ترگمان]زیبایی ویژه آن هنگامی آشکار می شود که لبه اصلی عمودی است و لبه دور افقی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cherrie advises against leading edge technology and even with what is regarded as a technological winner he recommends a trial run.
[ترجمه گوگل]Cherrie توصیه می‌کند که از فناوری‌های پیشرو خودداری کنید و حتی با آنچه به عنوان یک برنده فناوری در نظر گرفته می‌شود، اجرای آزمایشی را توصیه می‌کند
[ترجمه ترگمان]cherrie توصیه می کند که با تکنولوژی لبه پیشرو و حتی با آنچه بعنوان یک برنده فن آوری در نظر گرفته می شود، رقابت آزمایشی را توصیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Flap extension automatically selects drooping leading edge down.
[ترجمه گوگل]پسوند Flap به طور خودکار لبه جلویی آویزان را به سمت پایین انتخاب می کند
[ترجمه ترگمان]امتداد Flap به طور خودکار لبه پایینی متمایل به پایین را انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To survive, companies must stay on the leading edge of technology.
[ترجمه گوگل]برای بقا، شرکت ها باید در لبه پیشرو فناوری باقی بمانند
[ترجمه ترگمان]برای بقا، شرکت ها باید در لبه پیشرو تکنولوژی بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Meanwhile, the leading edge of the Boomer generation, now age 50, will begin to retire in about 12 years.
[ترجمه گوگل]در همین حال، پیشتازان نسل بومر که اکنون 50 ساله هستند، حدود 12 سال دیگر بازنشسته خواهند شد
[ترجمه ترگمان]در همین حال، لبه پیشتاز نسل Boomer در سن ۵۰ سالگی شروع به بازنشستگی در حدود ۱۲ سال خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By having an aerodynamic, efficient leading edge.
[ترجمه گوگل]با داشتن یک لبه برتر آیرودینامیک و کارآمد
[ترجمه ترگمان]با داشتن آیرودینامیک و لبه تیز کارآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When glass fibre tubular spars were standard practice, leading edge distortion would form an otherwise straight line into a swan-neck shape!
[ترجمه گوگل]زمانی که اسپارهای لوله‌ای فیبر شیشه‌ای معمول بود، اعوجاج لبه‌های جلویی یک خط مستقیم را به شکل گردن قو تشکیل می‌داد!
[ترجمه ترگمان]وقتی spars های شیشه ای در عمل استاندارد بودند، اعوجاج لبه منجر به شکل یک خط قوی در شکل گردنش خواهد شد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Part of it went upwards perforating the leading edge of the fin in several places.
[ترجمه گوگل]بخشی از آن به سمت بالا رفت و لبه جلویی باله را در چندین نقطه سوراخ کرد
[ترجمه ترگمان]قسمتی از آن به سمت بالا به سمت لبه جلویی باله در چندین مکان بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The unsteady flow field near the leading edge of an oscillating sweptback wing is obtained by using 3-D subsonic lifting surface theory.
[ترجمه گوگل]میدان جریان ناپایدار در نزدیکی لبه جلویی یک بال متحرک نوسانی با استفاده از تئوری سطح بالابر مادون صوت سه بعدی به دست می‌آید
[ترجمه ترگمان]میدان جریان نامتعادل در نزدیکی لبه پیشرو یک بال sweptback دارای نوسان سه بعدی با استفاده از تئوری سطح بلند lifting بدست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Ripples on the leading edge of humpback fins help the whales slice through water with grace and dexterity.
[ترجمه گوگل]امواج روی لبه جلویی باله‌های گوژپشت به نهنگ‌ها کمک می‌کند تا با ظرافت و مهارت از آب عبور کنند
[ترجمه ترگمان]ripples بر لبه leading باله به وال ها کمک می کند که با ظرافت و چابکی آب را از میان آب عبور دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] لبه مقدم، لبه راهنما .
[برق و الکترونیک] لبه حمل

انگلیسی به انگلیسی

• forward edge; (in airplanes) edge of an airfoil that faces forward toward the direction of motion

پیشنهاد کاربران

لبه حمله بال
leading edge ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: لبۀ حمله
تعریف: لبۀ جلوی ماهیوار
خط مقدم، پیشرو، جزء اولین ها ( در یک کار )
The leading edge of production
ریل پیشرفت تولید
پیشرفته ترین

پیشرو، پیشرفته
پیشگام، طراز اول

بپرس