pending

/ˈpendɪŋ//ˈpendɪŋ/

معنی: تا زمانی که، در طی، در مدت
معانی دیگر: بلاتکلیف، در دست انجام (یا مطالعه یا داوری و غیره)، در شرف وقوع، قریب الوقوع، زود آیند، (در) طی، (در) حین، تا، معلق، آویخته، امر معلق، متکی

بررسی کلمه

حرف اضافه ( preposition )
(1) تعریف: in the period of waiting; until.

- pending a decision from the court
[ترجمه داود مومنی] کج دارو مریز
|
[ترجمه گوگل] در انتظار تصمیم دادگاه
[ترجمه ترگمان] در انتظار تصمیم دادگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in the period during.

- pending these deliberations
[ترجمه گوگل] در انتظار این مذاکرات
[ترجمه ترگمان] در حال بررسی این مذاکرات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: awaiting action or a decision.
متضاد: closed
مشابه: up in the air

- our pending proposal
[ترجمه گوگل] پیشنهاد در انتظار ما
[ترجمه ترگمان] پیشنهاد معوقه ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- the pending legislation
[ترجمه گوگل] قانون معلق
[ترجمه ترگمان] قانون معلق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: about to happen; imminent.

- the pending storm
[ترجمه علیرضا زمانی] توفان قریب الوقوع
|
[ترجمه گوگل] طوفان معلق
[ترجمه ترگمان] طوفان معلق می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. pending his arrival
تا ورود او

2. pending the review
در اثنای بازبینی

3. a pending lawsuit
دعوی حقوقی در حال رسیدگی

4. Sales of the drug have been stopped, pending further research.
[ترجمه گوگل]فروش این دارو متوقف شده است و در انتظار تحقیقات بیشتر است
[ترجمه ترگمان]فروش مواد مخدر متوقف شده است و تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. None of the four people killed was identified pending notification of relatives.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از چهار نفر کشته شده تا اطلاع بستگان شناسایی نشدند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این چهار نفر کشته نشدند که در انتظار اطلاع بستگان کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pending his return let us get everything ready.
[ترجمه گوگل]در انتظار بازگشت او بگذارید همه چیز را آماده کنیم
[ترجمه ترگمان]منتظر بازگشت او، همه چیز آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In 198 the court had 600 pending cases.
[ترجمه گوگل]در سال 198 دادگاه 600 پرونده معلق داشت
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ دادگاه ۶۰۰ مورد معلق داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There were whispers that a deal was pending.
[ترجمه گوگل]زمزمه هایی شنیده می شد مبنی بر اینکه معامله ای در انتظار است
[ترجمه ترگمان]زمزمه هایی بود که قرار بود معامله انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The accused was released on bail pending trial.
[ترجمه گوگل]متهم با قرار وثیقه آزاد شد و تا زمان برگزاری دادگاه آزاد شد
[ترجمه ترگمان]این متهم پس از محاکمه به قید وثیقه آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The item is Patent Pending No. 91205
[ترجمه گوگل]این مورد به شماره 91205 ثبت اختراع معلق است
[ترجمه ترگمان]این مورد معلق در انتظار شماره ۹۱۲۰۵ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She has been released on bail pending further enquiries.
[ترجمه گوگل]وی با قرار وثیقه آزاد شده است تا تحقیقات بیشتر ادامه یابد
[ترجمه ترگمان]او در تحقیقات بیشتر به قید وثیقه آزاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The matter is still pending in court.
[ترجمه گوگل]موضوع همچنان در دادگاه در جریان است
[ترجمه ترگمان]این موضوع هنوز در دادگاه در حال رسیدگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nine cases are still pending.
[ترجمه گوگل]9 پرونده هنوز در جریان است
[ترجمه ترگمان]نه مورد هنوز در حال انتظار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A decision on this matter is pending.
[ترجمه گوگل]تصمیم گیری در این مورد در انتظار است
[ترجمه ترگمان]تصمیمی که در مورد این موضوع گرفته شده است هنوز در حال بررسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was freed on bail pending an appeal.
[ترجمه گوگل]او با قرار وثیقه آزاد شد و در انتظار تجدید نظر بود
[ترجمه ترگمان]او پس از درخواست استیناف به قید وثیقه آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تا زمانی که (صفت)
pending

در طی (حرف اضافه)
during, pending

در مدت (حرف اضافه)
within, for, during, pending

تخصصی

[حقوق] مطروح، در دست رسیدگی، بلاتکلیف

انگلیسی به انگلیسی

• imminent, impending; awaiting decision, undecided; incomplete, unfinished
until, up to that time that -; during
something that is pending is going to happen or be dealt with soon; a formal word.
if something is done pending a future event, it is done before that event happens, when the situation may change; a formal word.

پیشنهاد کاربران

معوق
بلاتکلیف، در دست انجام ( یا مطالعه یا داوری و غیره ) ، در شرف وقوع، قریبالوقوع، زود آیند
a pending lawsuit
دعوی حقوقی در حال رسیدگی
● معلق، آویخته
● ( در ) طی، ( در ) حین
pending the review
در اثنای بازبینی
● تا
pending his arrival
تا ورود او
رو به بررسی ، رو به انجام ، رو به اقدام
آسلی به ترکی
در انتظار
اقدامی، اقدام خواه
در دست رسیدگی ، در دست بررسی
معوقه
adj****about to happen or waiting to happen
There were whispers that a deal was pending.
preposition****used to say that one thing must wait until another thing happens:
The identity of the four people was not made public, pending ( the ) notification of relatives.
در پیش رو ، در آستانه رویداد
- تا زمانِ . . .
- تا زمانِ انجامِ . . .
- در حال رسیدگی، در حال انجام، بلاتکلیف
- به مثال های زیر توجه کنید:
- There were whispers that a deal was pending
شایعاتی وجود داشت مبنی بر اینکه معامله ای در حالِ انجام بود.
...
[مشاهده متن کامل]

- Pending his return let us get everything ready
تا زمانِ بازگشت او، به ما اجازه دهید تا همه چیز را آماده کنیم.
- Sales of the drug have been stopped, pending further research
تا زمانِ انجامِ تحقیقات بیشتر، فروش مواد مخدر متوقف شده است.

وقتی دارید یه چیزی را دانلود میکنید احتمال داره بنویسه pending
یعنی" درحال انجام" "در انتظار" "در دست احداث یا اقدام" "منتظر دانلود"
.
• imminent, impending; awaiting decision, undecided; incomplete, unfinished
...
[مشاهده متن کامل]

• until, up to that time that - ; during
• something that is pending is going to happen or be dealt with soon; a formal word.
• if something is done pending a future event, it is done before that event happens, when the situation may change; a formal word.

پا در هوا
در مورد اختراعات: در انتظار ثبت
قریب الوقوع
در انتظار
پیش رو
در دست اقدام
در متون حقوقی پیشرفته معنای"پرونده یاکیس در حال بررسی یا رسیدگی میدهد".
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس