adventurism

/ædˈvent͡ʃəˌrɪzəm//ədˈvent͡ʃərɪzəm/

ماجراگرایی (اعمال و تاکتیک های سیاسی که ممکن است با خطرهای بسیار رو به رو شود)، حادثه جویی، از روی بی تجربگی اقدام به کاری کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: adventurist (n.)
• : تعریف: impetuous, irresponsible acts or policies, esp. by a government or someone in power, in defiant violation of commonly accepted norms of behavior.

- The invasion was nothing but an act of adventurism.
[ترجمه گوگل] این تهاجم چیزی جز یک اقدام ماجراجویی نبود
[ترجمه ترگمان] این حمله چیزی جز یک عمل of نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He condemned what he saw as undisciplined adventurism.
[ترجمه گوگل]او آنچه را که به عنوان ماجراجویی بی انضباط می دانست، محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]اون کاری رو کرد که به عنوان \"adventurism بی ملاحظه\" دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That cocktail of problems calls for stability, not adventurism.
[ترجمه گوگل]آن مجموعه مشکلات، ثبات را می طلبد، نه ماجراجویی
[ترجمه ترگمان]آن معجونی از مشکلات خواستار ثبات است، نه adventurism
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On the Causes of the " Left " Adventurism in " the Struggle of Red May "
[ترجمه گوگل]درباره علل ماجراجویی «چپ» در «مبارزه مه سرخ»
[ترجمه ترگمان]در خصوص علل \"چپ\" در \"مبارزه در ماه می\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Unchecked sexual adventurism — whether straight, gay or both — is never a safe or wise way to go.
[ترجمه گوگل]ماجراجویی جنسی کنترل نشده - چه مستقیم، چه همجنسگرا یا هر دو - هرگز راه امن یا عاقلانه ای نیست
[ترجمه ترگمان]Unchecked جنسی - چه صاف، همجنس گرا یا هر دو - هیچ وقت یک روش صحیح یا صحیح برای رفتن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's just sedentary adventurism in need of a subject.
[ترجمه گوگل]این فقط یک ماجراجویی بی تحرک است که نیاز به یک موضوع دارد
[ترجمه ترگمان]این فقط adventurism است که به یک سوژه نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even worse would be military adventurism to occupy and work off the steam and frustrations of the unmarried males—another effect seen of gender imbalance in the past.
[ترجمه گوگل]حتی بدتر از آن، ماجراجویی نظامی برای اشغال و از بین بردن سرخوردگی و ناامیدی مردان مجرد است - یکی دیگر از اثرات عدم تعادل جنسیتی در گذشته
[ترجمه ترگمان]حتی بدتر از آن، عملیات نظامی برای اشغال و کار کردن بخار و ناامیدی مردان مجرد - - اثر دیگری که در گذشته از عدم تعادل جنسیتی در گذشته دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It ended wang Ming "left" adventurism the dominant position in the leadership of the communist party of China realizes the transformation of democratic revolution in the second.
[ترجمه گوگل]به پایان رسید وانگ مینگ "چپ" ماجراجویی موقعیت غالب در رهبری حزب کمونیست چین تغییر انقلاب دموکراتیک را در دوم متوجه می شود
[ترجمه ترگمان]این در حالی به پایان رسید که به وانگ مینگ، جایگاه غالب در رهبری حزب کمونیست چین پایان داد و تحول انقلاب دموکراتیک در مرحله دوم را درک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He dismissed guerrilla warfare as "adventurism. ".
[ترجمه گوگل]او جنگ چریکی را "ماجراجویی" رد کرد
[ترجمه ترگمان]او جنگ چریکی را به عنوان \"adventurism\" رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The great majority of revolutionary populists resolutely rejected the deception and unprincipled adventurism of a few untypical deviants like Nechaev.
[ترجمه گوگل]اکثریت عظیم پوپولیست های انقلابی قاطعانه فریب و ماجراجویی غیر اصولی چند منحرف غیرمعمول مانند نچایف را رد کردند
[ترجمه ترگمان]اکثریت عظیم of انقلابی با عزمی راسخ از نیرنگ و اصول اخلاقی of untypical مانند Nechaev رد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But above all Fitzgerald envied Hemingway's vigorous worldliness, his swagger and adventurism.
[ترجمه گوگل]اما مهمتر از همه، فیتزجرالد به دنیا طلبی پرشور همینگوی، فضولی و ماجراجویی او حسادت می کرد
[ترجمه ترگمان]اما بالاتر از همه فیتزجرالد یعنی worldliness و worldliness، غرور و فیس و افاده،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This slogan expresses the military equalitarianism which accompanies military adventurism.
[ترجمه گوگل]این شعار بیانگر برابری گرایی نظامی است که با ماجراجویی نظامی همراه است
[ترجمه ترگمان]این شعار بیانگر equalitarianism نظامی است که adventurism نظامی را همراهی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The government may decide to use the surplus men as a weapon for military adventurism and “actively desire to see them give their lives in pursuit of a national interest”.
[ترجمه گوگل]دولت ممکن است تصمیم بگیرد از مردان مازاد به عنوان سلاحی برای ماجراجویی نظامی استفاده کند و "فعالانه مایل باشد که ببیند آنها جان خود را در راه تعقیب منافع ملی می دهند"
[ترجمه ترگمان]دولت ممکن است تصمیم بگیرد که از افراد مازاد به عنوان سلاحی برای نیروهای نظامی استفاده کند و \" به طور فعال مایل به دیدن آن ها در راستای منافع ملی است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This request came on the heels of a twelve-page letter from Rajavi to “Dear Comrade Gorbachev” in which he began by praising the Soviet Union’s efforts “against imperialist adventurism. ”
[ترجمه گوگل]این درخواست پس از نامه دوازده صفحه ای رجوی به «رفیق عزیز گورباچف» که در آن او با تمجید از تلاش های اتحاد جماهیر شوروی «علیه ماجراجویی امپریالیستی» آغاز می کرد، مطرح شد ”
[ترجمه ترگمان]این درخواست در پی یک نامه دوازده صفحه ای از Rajavi به \"رفیق گورباچف\" رسید که در آن با ستایش تلاش های اتحادیه جماهیر شوروی در مقابله با adventurism imperialist آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her choice of foreign minister will be a clue to whether she intends to rein back on Lula’s foreign-policy adventurism.
[ترجمه گوگل]انتخاب وزیر خارجه او سرنخی خواهد بود برای اینکه آیا او قصد دارد ماجراجویی سیاست خارجی لولا را مهار کند یا خیر
[ترجمه ترگمان]انتخاب وزیر امور خارجه نشانه ای از این است که آیا قصد دارد با سیاست خارجی لولا \" کنترل کند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The United States’ Gilded Age lasted for 16 years, ending with a financial panic in 1893 that turned into a depression(sentence dictionary), then a Progressive era that saw reform at home and adventurism abroad.
[ترجمه گوگل]عصر طلایی ایالات متحده به مدت 16 سال به طول انجامید و با یک وحشت مالی در سال 1893 به پایان رسید که به یک افسردگی (فرهنگ جملات) تبدیل شد، سپس یک دوره مترقی که شاهد اصلاحات در داخل و ماجراجویی در خارج بود
[ترجمه ترگمان]دوران طلایی ایالات متحده به مدت ۱۶ سال به طول انجامید و در سال ۱۸۹۳ با ترس مالی پایان یافت که تبدیل به افسردگی (فرهنگ لغت)شد، و سپس یک دوره پیشرو که اصلاحات در خانه و خارج از کشور را مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• experimentation or irresponsible acts or policies (especially by a government or someone in power)
adventurism is willingness to take risks, especially in order to obtain an unfair advantage from a bad situation.

پیشنهاد کاربران

سیاست ماجراجویانه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : adventure
✅️ اسم ( noun ) : adventure / adventurism / adventurer / adventuress
✅️ صفت ( adjective ) : adventurous / adventuresome
✅️ قید ( adverb ) : adventurously
ماجراجویی، بی پروایی، بی باکی، بی مبالاتی، بی ملاحظگی

بپرس