celibate

/ˈseləbət//ˈselɪbət/

معنی: عزب، شخص بی جفت، مجرد، عزب، بی جفت
معانی دیگر: آدم مجرد (به ویژه به خاطر ملاحظات مذهبی مثلا کشیش بودن)، بی زن، بی شوهر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an unmarried person, esp. one who has taken a religious vow not to marry.
مترادف: nun, vestal, virgin
مشابه: ascetic, friar, monastic, monk, priest, Puritan

(2) تعریف: one who abstains from sexual relations.
مترادف: virgin
مشابه: ascetic, bachelor, maid, maiden, monk, nun, Puritan, vestal
صفت ( adjective )
(1) تعریف: unmarried.
مترادف: maiden, single, unmarried, virginal

(2) تعریف: abstaining from sexual relations, esp. because of having taken a vow.
مترادف: chaste, conventual, monastic, pure, Puritan, vestal, virginal, virtuous
مشابه: abstemious, ascetic, austere, continent, maidenly, spartan

- Unlike Catholic priests, who are celibate, Anglican priests are allowed to marry.
[ترجمه گوگل] برخلاف کشیشان کاتولیک که مجرد هستند، کشیشان انگلیسی اجازه ازدواج دارند
[ترجمه ترگمان] برخلاف کشیش های کاتولیک که مجرد هستند، کشیشان انگلیکان مجاز به ازدواج هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. those who become catholic priests must remain celibate
کسانی که کشیش کاتولیک می شوند باید مجرد بمانند.

2. Catholic priests are required to be celibate.
[ترجمه گوگل]کشیش های کاتولیک باید مجرد باشند
[ترجمه ترگمان]لازم است که کشیشان کاتولیک مجرد باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had defended the institution of a celibate priesthood.
[ترجمه گوگل]او از نهاد کشیشی مجرد دفاع کرده بود
[ترجمه ترگمان]او از موسسه کشیشی مجرد دفاع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I've been celibate for the past six months.
[ترجمه گوگل]من در شش ماه گذشته مجرد بودم
[ترجمه ترگمان]من شش ماه گذشته که مجرد بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I was celibate for two years.
[ترجمه گوگل]من دو سال مجرد بودم
[ترجمه ترگمان]من دو سال مجرد بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The priest must be celibate in order to purify himself for the handling of the sacred in the sacrament.
[ترجمه گوگل]کشیش باید مجرد باشد تا خود را برای رسیدگی به امور مقدس در آیین مقدس پاک کند
[ترجمه ترگمان]کشیش باید مجرد باشد تا خودش را برای پاک کردن مراسم مذهبی در مراسم مذهبی پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It costs much less to support celibate clergy than ministers or rabbis with spouses and children.
[ترجمه گوگل]هزینه حمایت از روحانیون مجرد بسیار کمتر از وزرا یا خاخام های دارای همسر و فرزند است
[ترجمه ترگمان]این هزینه بسیار کم تر از حمایت کشیشان مجرد از وزرا یا ربی ها با همسران و فرزندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was not prepared for a celibate life in the Church.
[ترجمه گوگل]او برای یک زندگی مجرد در کلیسا آماده نبود
[ترجمه ترگمان]او برای یک زندگی مجرد در کلیسا آماده نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A celibate period followed, he says, before he started making out with men.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید، قبل از اینکه شروع به معاشرت با مردان کند، یک دوره تجرد دنبال شد
[ترجمه ترگمان]او می گوید که یک دوره مجرد، قبل از اینکه با مردان شروع کند، می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The celibate person is more available, not less so.
[ترجمه گوگل]فرد مجرد بیشتر در دسترس است نه کمتر
[ترجمه ترگمان]فرد مجرد بیشتر در دسترس است، نه کم تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But Jim had been living a celibate life for nearly eighteen years and planned to continue doing so.
[ترجمه گوگل]اما جیم نزدیک به هجده سال زندگی مجردی داشت و قصد داشت به این کار ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]اما جیم تقریبا به مدت ۱۸ سال در یک زندگی مجرد زندگی کرده بود و قصد داشت به این کار ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He had been celibate for one mind-clearing year when he met the woman who later became his wife.
[ترجمه گوگل]او یک سال مجرد بود که با زنی آشنا شد که بعدها همسرش شد
[ترجمه ترگمان]یک سال بود که مجرد بود و با زنی آشنا شده بود که بعدها همسرش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The instinct of the celibate warned him to hold back.
[ترجمه گوگل]غریزه مجرد به او هشدار داد که خودداری کند
[ترجمه ترگمان]غریزه of به او هشدار داده بود که عقب بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Roman Catholic Church insists priests remain celibate and has ruled out letting them marry.
[ترجمه گوگل]کلیسای کاتولیک روم اصرار دارد که کشیش ها مجرد بمانند و اجازه ازدواج به آنها را رد کرده است
[ترجمه ترگمان]کلیسای کاتولیک رومی اصرار دارد که کشیش ها مجرد بمانند و به آن ها اجازه ازدواج داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These celibate species resulted from the hybridization of different sexual species, a process that instills the parthenogenetic lizards with a great amount of genetic diversity at the outset.
[ترجمه گوگل]این گونه‌های مجرد حاصل هیبریداسیون گونه‌های جنسی مختلف هستند، فرآیندی که در ابتدا تنوع ژنتیکی زیادی را به مارمولک‌های پارتنوژنتیک القا می‌کند
[ترجمه ترگمان]این گونه های مجرد منجر به hybridization گونه های جنسی مختلف می شوند، فرآیندی که مارمولک parthenogenetic را به مقدار زیادی از تنوع ژنتیکی در ابتدا جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عزب (اسم)
celibate, bachelor, unmarried person

شخص بی جفت (اسم)
celibate

مجرد (صفت)
abstract, single, immaterial, solitary, celibate, incorporeal, lone, discrete, barefooted, isolated, stripped, wifeless

عزب (صفت)
single, celibate, unmarried

بی جفت (صفت)
celibate

انگلیسی به انگلیسی

• bachelor; one who is chaste, on who abstains from sexual intercourse
committed to being chaste; abstaining from sexual intercourse
someone who is celibate does not marry or have sex; a formal word.

پیشنهاد کاربران

تجرد
adjective
— used to describe a person who is not married and does not have sex
◀️celibate monks and nuns
◀️They have chosen to lead celibate lives.
◀️He was celibate for many years following the death of his wife.
مجردی که ترجیح میده سکس نکنه
without sexual partner

بپرس