cental

/ˈsentl//ˈsentl/

واحد سنجش وزن که برابر است با 45/3 کیلوگرم (در مورد وزن غلات به کار می رود)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a unit of weight equal to one hundred pounds or 45.3 kilograms.

جمله های نمونه

1. I attended Cental South University and Harvard.
[ترجمه گوگل]من در دانشگاه مرکزی جنوبی و هاروارد شرکت کردم
[ترجمه ترگمان]من در دانشگاه South و هاروارد شرکت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Regional special laws are enacted by the cental government but enfareed in some particular regions.
[ترجمه گوگل]قوانین ویژه منطقه ای توسط دولت مرکزی وضع می شود اما در برخی مناطق خاص اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]قوانین ویژه منطقه ای توسط دولت cental اما در برخی مناطق خاص تصویب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The coordination of adenine substituted to the cental zinc leads to self assembly.
[ترجمه گوگل]هماهنگی آدنین جایگزین روی سنتال منجر به خودآرایی می شود
[ترجمه ترگمان]هماهنگی of جایگزین روی cental روی منجر به مونتاژ خود می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It takes Shanghai as the cental and use special market image to develop in China East.
[ترجمه گوگل]برای توسعه در شرق چین، شانگهای را به عنوان مرکز و تصویر بازار ویژه استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]شانگهای به عنوان the شانگهای در نظر گرفته می شود و از تصویر بازار ویژه ای برای توسعه در شرق چین استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pla cental disorder was the main indication of emergency hysterectomy.
[ترجمه گوگل]اختلال جفت نشانه اصلی هیسترکتومی اورژانسی بود
[ترجمه ترگمان]اختلال cental Pla نشانه اصلی of اضطراری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To investigate methods for the diagnosis and treatment of primary angitis of cental nervous system (PACNS).
[ترجمه گوگل]هدف بررسی روش های تشخیص و درمان آنژیت اولیه سیستم عصبی مرکزی (PACNS)
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی روش ها برای تشخیص و درمان of اولیه سیستم عصبی مصنوعی (PACNS)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then, I picked a stone and throwed towards the cental of the river.
[ترجمه گوگل]سپس سنگی برداشتم و به سمت مرکز رودخانه پرتاب کردم
[ترجمه ترگمان]بعد سنگی برداشتم و به طرف cental رودخانه پرت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Included in these figures are the costs associated with helping China, India, Africa, and Cental and South America build out their energy infrastructure with renewable sources.
[ترجمه گوگل]در این ارقام هزینه‌های مربوط به کمک به چین، هند، آفریقا، و آمریکای مرکزی و جنوبی برای ایجاد زیرساخت‌های انرژی با منابع تجدیدپذیر گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هزینه های مربوط به کمک به چین، هند، آفریقا، و Cental و آمریکای جنوبی در حال ساخت زیرساخت های انرژی خود با منابع تجدیدپذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The findings prove that topics of trust and betrayal are cental to friendship only among those who are more like them, but find many who differ in race, religion, and background.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها ثابت می‌کند که موضوعات اعتماد و خیانت فقط در میان کسانی که بیشتر شبیه آنها هستند برای دوستی مهم است، اما بسیاری را می‌یابد که از نظر نژاد، مذهب و پیشینه متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]یافته ها اثبات می کنند که موضوعات اعتماد و خیانت تنها به دوستی تبدیل می شوند که بیشتر شبیه آن ها هستند، اما بسیاری از کسانی که در نژاد، دین و سابقه متفاوت هستند را پیدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is set out in the 12th five-year plan that the central government will support Hong Kong in developing itself into an offshore RMB business center and an international asset management cental.
[ترجمه گوگل]در برنامه پنج ساله دوازدهم مقرر شده است که دولت مرکزی از هنگ کنگ در توسعه خود به یک مرکز تجاری RMB دریایی و مرکز مدیریت دارایی بین المللی حمایت کند
[ترجمه ترگمان]این برنامه در برنامه پنج ساله خود تنظیم شده است که دولت مرکزی از هنگ کنگ در توسعه خود به مرکز تجاری RMB و یک شرکت بین المللی مدیریت دارایی حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Certain areas were considered more charged with divinity than others, especially pools, lakes and small groves, which were the sites of the cental ritual activities of Celtic life.
[ترجمه گوگل]مناطق خاصی بیش از سایرین دارای الوهیت در نظر گرفته می شدند، به ویژه استخرها، دریاچه ها و نخلستان های کوچک، که محل فعالیت های آیینی اصلی زندگی سلتی ها بودند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مناطق بیشتر به الوهیت نسبت به دیگران، به ویژه استخرها، دریاچه ها و groves کوچک در نظر گرفته می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As a trauma chief resident or trauma surgeon, cental lines or chest tubes should be done in 1-2 minutes, tracheostomy should be within 5 minutes.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک رزیدنت ارشد تروما یا جراح تروما، خطوط مرکزی یا لوله های قفسه سینه باید در 1-2 دقیقه انجام شود، تراکئوستومی باید در عرض 5 دقیقه انجام شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک متخصص ضربه روحی یا جراح آسیب، لوله های cental یا لوله های قفسه سینه باید در عرض ۱ تا ۲ دقیقه انجام شوند، tracheostomy باید در عرض ۵ دقیقه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In New Orleans there is a funky Italian deli called the Cental Grocery Co. that serves up my favorite sandwich on the planet. . . The Muffuletta.
[ترجمه گوگل]در نیواورلئان یک اغذیه فروشی ایتالیایی به نام Cental Grocery Co وجود دارد که ساندویچ مورد علاقه من در این سیاره را سرو می کند مافولتا
[ترجمه ترگمان]در نیواورلئان یک deli ایتالیایی به نام the Cental وجود دارد که ساندویچ مورد علاقه من را روی کره زمین سرو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hundredweight, unit of weight equal to 100 pounds (united states); unit of weight in the british imperial system equal to 112 pounds

پیشنهاد کاربران

بپرس