chanter

/ˈt͡ʃɑːntər//ˈt͡ʃɑːntə/

معنی: خواننده، سراینده، سرود خوان کلیسا
معانی دیگر: کسی که تلاوت یا مناجات می کند، قاری، عضو دسته ی کر، خواننده ی سرود مذهبی، کشیشی که در نمازخانه ی ویژه (chantry) برای اموات با صدای بلند و موزون نیایش می کرد

جمله های نمونه

1. The voice of the mournful chanter called to dolorous prayer.
[ترجمه گوگل]صدای مرثیه سرای ماتم زده به دعای غم انگیز
[ترجمه ترگمان]صدای آن مو سوگوار به دعا در آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Chanter seven and eight give a summary of the development of such thoughts as are based on The Bible of Changes in the field of literature and art and also reveal its significance in modern times.
[ترجمه گوگل]مناجات هفت و هشت خلاصه ای از رشد افکاری را ارائه می دهند که بر اساس کتاب مقدس تغییرات در زمینه ادبیات و هنر است و همچنین اهمیت آن را در دوران مدرن آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]chanter ۷ و ۸ خلاصه ای از توسعه چنین افکاری را ارایه می دهد که براساس کتاب مقدس تغییرات در زمینه ادبیات و هنر و همچنین اهمیت آن در عصر مدرن نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In order to test and control cutting chanter, a vibration controlling system for CNC milling machine is developed, which is based on the techniques of expert systems.
[ترجمه گوگل]به منظور تست و کنترل برش خوان، یک سیستم کنترل ارتعاش برای دستگاه فرز CNC توسعه یافته است که بر اساس تکنیک های سیستم های خبره طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]به منظور آزمایش و کنترل cutting، یک سیستم کنترل ارتعاش برای ماشین فرز CNC ساخته شده است که مبتنی بر تکنیک های سیستم های خبره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As a chanter, Altai's poems, is the most splendid dedication that he offers to plateau homeland.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک خواننده، اشعار آلتای، باشکوه ترین تقدیم او به سرزمین فلات است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک chanter، اشعار آلتای با شکوه ترین اهدا کننده ای است که او به سرزمین فلات ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In fifth chanter we analyse the strength, weakness, opportunity and threat of HVLC.
[ترجمه گوگل]در شعار پنجم، قدرت، ضعف، فرصت و تهدید HVLC را تحلیل می کنیم
[ترجمه ترگمان]در بخش پنجم، قدرت، ضعف، فرصت و تهدید of را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In third chanter we analyse the present situation of HVLC, in forth charter we analyse the present situation of Chinese agricultural vehicles industry and foretell its trend.
[ترجمه گوگل]در شعار سوم وضعیت فعلی HVLC را تحلیل می کنیم، در منشور چهارم وضعیت فعلی صنعت خودروهای کشاورزی چین را تحلیل می کنیم و روند آن را پیشگویی می کنیم
[ترجمه ترگمان]در بخش سوم وضعیت فعلی HVLC را بررسی می کنیم و در منشور وضعیت فعلی صنعت وسایل نقلیه کشاورزی چین را تحلیل می کنیم و گرایش آن را پیش بینی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Havana Chanter developed an entire chapter to the subject of competition policy, but it is stillborn.
[ترجمه گوگل]هاوانا چنتر یک فصل کامل را با موضوع سیاست رقابت توسعه داد، اما مرده متولد شده است
[ترجمه ترگمان]هاوانا یک فصل کامل را به موضوع سیاست رقابتی تبدیل کرده است، اما این کار به صورت مرده انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Everyone's got them gender, don't stop, keep that chanter if you'll be all right.
[ترجمه گوگل]همه جنسیت خود را دارند، متوقف نشوید، اگر حالتان خوب است، آن شعار را حفظ کنید
[ترجمه ترگمان]همه شون gender دارن، واینسا و فرض کن که اگه حالت خوب بشه، این کتاب رو نگه دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And who is this chanter inside?
[ترجمه گوگل]و این مداح درون کیست؟
[ترجمه ترگمان]و این کیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But a chief from Puna who had greatly admired Naihe's surfing ability sent a servant to wake the sleeping chanter.
[ترجمه گوگل]اما رئیسی از پونا که توانایی موج سواری نایهه را بسیار تحسین کرده بود، خدمتکاری را فرستاد تا خواننده خوابیده را بیدار کند
[ترجمه ترگمان]اما یک رئیس از Puna که قدرت موج سواریه او را تحسین کرده بود خدمتکاری را برای بیدار کردن کتب خفته فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As for the characters' words, those, too, are displaced—to a chanter.
[ترجمه گوگل]در مورد حرف های شخصیت ها، آن ها نیز جابه جا شده اند - به یک شعاردهنده
[ترجمه ترگمان]در مورد کلمات کاراکترها، آن ها نیز به یک chanter نقل مکان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خواننده (اسم)
chanter, reader, singer, vocalist, reciter, declaimer

سراینده (اسم)
composer, poet, chanter, singer, vocalist, warbler

سرودخوان کلیسا (اسم)
chanter

انگلیسی به انگلیسی

• one who chants; melody pipe of a bagpipe

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : chant / enchant
✅️ اسم ( noun ) : chant / chanter / chanting / chantry / chanty / enchanter / enchantress / chantey
✅️ صفت ( adjective ) : enchanting / enchanted
✅️ قید ( adverb ) : enchantingly

بپرس