cheapen

/ˈt͡ʃiːpən//ˈt͡ʃiːpən/

معنی: تحقیر کردن، از قیمت کاستن، ارزان شدن، ناچیز شمردن
معانی دیگر: خوار کردن، خفیف کردن، قابل تحقیر کردن، ارزان کردن، از قیمت چیزی کاستن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cheapens, cheapening, cheapened
(1) تعریف: to cause to become cheap or cheaper.

(2) تعریف: to belittle or reduce in a disparaging way.
مشابه: deprecate, depreciate

- His continued deceit cheapens his credibility.
[ترجمه گوگل] فریب مداوم او اعتبار او را کم می کند
[ترجمه ترگمان] فریب مداوم او اعتبار خود را به خطر انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to lessen the quality or appearance of; make inferior.

- The gaudy paint cheapened the appearance of the room.
[ترجمه گوگل] رنگ پر زرق و برق ظاهر اتاق را ارزان تر می کرد
[ترجمه ترگمان] آن نقاشی پر زرق و برق، ظاهر اتاق را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to become cheap or cheaper.

- Antiques seldom cheapen with age.
[ترجمه گوگل] عتیقه جات با افزایش سن به ندرت ارزان می شود
[ترجمه ترگمان] Antiques به ندرت با هم سن و سال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The good harvest that year cheapened the costs of some raw materials.
[ترجمه گوگل]برداشت خوب آن سال هزینه برخی مواد اولیه را ارزان کرد
[ترجمه ترگمان]برداشت خوب در آن سال ارزش برخی مواد خام را کم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When America boycotted the Moscow Olympics it cheapened the medals won.
[ترجمه گوگل]زمانی که آمریکا بازی های المپیک مسکو را تحریم کرد، مدال های کسب شده را ارزان کرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آمریکا المپیک مسکو را تحریم کرد، این مدال ها برنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We have to cheapen commodities at the moment.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر باید کالاها را ارزان کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید در حال حاضر از کالاها استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This has had the effect of cheapening UK exports.
[ترجمه گوگل]این امر باعث کاهش صادرات بریتانیا شده است
[ترجمه ترگمان]این امر تاثیر صادرات cheapening بریتانیا را داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She never compromised or cheapened herself.
[ترجمه گوگل]او هرگز خود را به خطر نینداخت یا ارزانی داشت
[ترجمه ترگمان]او هرگز خود را به خطر نمی انداخت و در خود تقلب نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She felt that the photos were exploitative and cheapened her.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که عکس ها استثمارگرانه هستند و او را ارزان کردند
[ترجمه ترگمان]او احساس می کرد که عکس ها exploitative و با ارزش زیادی او را cheapened
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's only cheapening yourself to behave like that.
[ترجمه گوگل]این فقط خودت را ارزان می کند که اینگونه رفتار کنی
[ترجمه ترگمان]فقط برای خودت طوری رفتار می کنی که انگار این طوری رفتار می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In no case can we cheapen the quality of products.
[ترجمه گوگل]ما به هیچ وجه نمی توانیم کیفیت محصولات را ارزان کنیم
[ترجمه ترگمان]در هیچ موردی، ما می توانیم کیفیت محصولات را افزایش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The movie was accused of cheapening human life.
[ترجمه گوگل]این فیلم متهم به ارزان کردن جان انسان ها بود
[ترجمه ترگمان]این فیلم به cheapening زندگی انسان متهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fruit has cheapened a bit lately.
[ترجمه گوگل]میوه ها اخیراً کمی ارزان شده است
[ترجمه ترگمان]این اواخر میوه cheapened شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Love is a word cheapened by overuse.
[ترجمه گوگل]عشق کلمه ای است که با استفاده بیش از حد ارزان شده است
[ترجمه ترگمان]عشق کلمه استفاده بیش از حد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The dollar's rise in value has cheapened imports.
[ترجمه گوگل]افزایش قیمت دلار واردات را ارزان کرده است
[ترجمه ترگمان]افزایش ارزش دلار ارزش واردات را از بین برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But it cheapens liberty and diminishes the nation.
[ترجمه گوگل]اما آزادی را ارزان می کند و ملت را کوچک می کند
[ترجمه ترگمان]اما این آزادی را کم ارزش می کند و از کشور خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I ask you not to cheapen her life in your film.
[ترجمه گوگل]من از شما می خواهم که زندگی او را در فیلم خود ارزان نکنید
[ترجمه ترگمان]من از تو می خواهم که در فیلم تو زندگی او را خراب نکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحقیر کردن (فعل)
humiliate, score, call down, despise, cheapen, vilipend

از قیمت کاستن (فعل)
cheapen

ارزان شدن (فعل)
cheapen

ناچیز شمردن (فعل)
slight, cheapen, vilipend, underrate, misprize

انگلیسی به انگلیسی

• make cheap, make inexpensive; lower quality; debase
if something cheapens you, it lowers your reputation or dignity.
if you cheapen something, you reduce its price in order to sell it more easily.

پیشنهاد کاربران

بپرس