cheater

/ˈʧitər//ˈʧitər/

معنی: فریب دهنده، فریبکار
معانی دیگر: گول زننده، مغبون کننده

جمله های نمونه

1. Cheaters never win and winners never cheat.
[ترجمه SHAHRAM] متقلبان هرگز برنده و برندگان هرگز متقلب نمیشوند
|
[ترجمه ℳ.Sɨℓεŋイ] . کلاهبرداران هرگز برنده نمی شوند و برندگان هرگز تقلب نمی کنند.
|
[ترجمه گوگل]متقلب ها هرگز برنده نمی شوند و برندگان هرگز تقلب نمی کنند
[ترجمه ترگمان]Cheaters هرگز برنده نمی شوند و برنده هرگز تقلب نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Promise, sometimes,is what a cheater said to a fool.
[ترجمه گوگل]وعده، گاهی اوقات، همان چیزی است که یک فریبکار به یک احمق می گوید
[ترجمه ترگمان]قول میدم، بعضی وقتا یه متقلب به یه احمق گفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cheaters were caught when one teacher set a trap by casually leaving a copy of the test on her desk.
[ترجمه گوگل]متقلبان وقتی گرفتار شدند که یکی از معلمان با گذاشتن یک کپی از آزمون روی میزش تله ای گذاشت
[ترجمه ترگمان]کلاه و کلاه برداری وقتی که یکی از معلم ها روی میزش تله گذاشته بود، دستگیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'll never play cards with you again, you cheater!
[ترجمه گوگل]من دیگر هرگز با تو ورق بازی نخواهم کرد، ای متقلب!
[ترجمه ترگمان]من دیگه هیچوقت با تو بازی نمی کنم متقلب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Charlie was a cheater, giving Amanda the label of the betrayed.
[ترجمه گوگل]چارلی یک متقلب بود و به آماندا برچسب خیانت شده را داد
[ترجمه ترگمان]، چارلی یه متقلب بود و به \"اماندا\" برچسب خیانت داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do you really think he's a cheater?
[ترجمه گوگل]آیا واقعا فکر می کنید او یک متقلب است؟
[ترجمه ترگمان]واقعا فکر می کنی اون a؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Huang says, cheater is in already " Baidu " on set set, one step by step the accredit of the person that diddle is duped .
[ترجمه گوگل]هوانگ می‌گوید، متقلب از قبل در «بایدو» سر صحنه است، قدم به قدم اعتبار شخصی که دیدل می‌کند گول می‌خورد
[ترجمه ترگمان]هوانگ می گوید، متقلب در حال حاضر در مجموعه تنظیمات \"Baidu\" قرار دارد، یک قدم به قدم برداشتن the فرد است که فریب خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Purposefully taking advantage of cheaters is a punishable offense, though as long as you purposefully disassociate yourself from the cheater (and preferably report them as well), you should be fine.
[ترجمه گوگل]سوء استفاده عمدی از کلاهبرداران یک جرم قابل مجازات است، اگرچه تا زمانی که شما عمداً خود را از متقلب جدا کنید (و ترجیحاً آنها را نیز گزارش دهید)، باید خوب باشید
[ترجمه ترگمان]استفاده از متقلبان از متقلبان، یک جرم قابل مجازات است، هر چند تا زمانی که شما عمدا خود را از متقلب آزاد می کنید (و ترجیحا آن ها را گزارش کنید)، باید خوب باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Aunty is too kindhearted for the cheater to have a chance.
[ترجمه گوگل]عمه آنقدر مهربان است که فریبکار فرصتی نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]اون برای متقلب بودن خیلی خوش قلب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When some people to call to reservations, the cheater will account to the form of text messages sent to the victim, asked the victim to enter the ticket in the account section.
[ترجمه گوگل]هنگامی که برخی از افراد برای تماس با رزرو، کلاهبردار به صورت پیام های متنی برای قربانی ارسال می شود، از قربانی می خواهد که بلیط را در قسمت حساب کاربری وارد کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که برخی از مردم درخواست رزرو می کنند، متقلب به شکل پیام های متنی ارسال شده به قربانی حساب خواهد کرد و از قربانی خواست تا بلیط را در بخش حساب وارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She made me out to be a cheater.
[ترجمه گوگل]او مرا متقلب کرد
[ترجمه ترگمان]اون منو مجبور کرد که یه متقلب باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Building heart estate a cheater company, what person is deceived?
[ترجمه گوگل]ساختمان قلب یک شرکت متقلب، چه کسی فریب خورده است؟
[ترجمه ترگمان]ساختمان قلب، یک شرکت متقلب، چه کسی فریب خورده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The cheater boasted that he could turn stone into gold.
[ترجمه گوگل]متقلب به خود می بالید که می تواند سنگ را به طلا تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]متقلب ادعا می کرد که می تواند سنگ را به طلا تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The cheater always cheats people of their money by using their greediness.
[ترجمه گوگل]کلاهبردار همیشه با استفاده از حرص و طمع مردم، پولشان را فریب می دهد
[ترجمه ترگمان]متقلب همیشه مردم را با استفاده از حرص و ولع خود فریب می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فریب دهنده (اسم)
cheat, fake, impostor, deceiver, cheater, gagger

فریبکار (اسم)
impostor, deceiver, cheater, con artist, thimblerigger

انگلیسی به انگلیسی

• swindler, deceiver, liar, one who cheats

پیشنهاد کاربران

کلاهبردار
به زبون عامیانه لاشی
cheater ( رمزشناسی )
واژه مصوب: فریب دهنده
تعریف: یکی از طرفین قرارداد که در حین اجرای قرارداد دروغ می گوید یا از آن قرارداد پیروی نمی کند
متقلب
فریب کار
Cheater در معنی اصلی یعنی خیانت کار کسی که به فردی خیانت می کنه حالا می تونه فردی باشه یا خیانت در امانت مثال خیانت فردی
My darling husband cheated on me and he left me
در مثال وسیله
She chateau on my pencil and she didn’t give it back to me

بپرس