cheekbone

/ˈt͡ʃiːkˌboʊn//ˈt͡ʃiːkbəʊn/

معنی: استخوان گونه، عظم گونه
معانی دیگر: (کالبد شناسی) استخوان گونه، کمان عذاری، قوس و جنه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the bone just below the eye.

جمله های نمونه

1. She had a broken jaw and cheekbone.
[ترجمه گوگل]او فک و گونه شکسته بود
[ترجمه ترگمان]آرواره اش شکسته و استخوان گونه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Broken cheekbone Stowmarket recovered from their thrashing to record a 64-run win at home to Witham.
[ترجمه گوگل]استخوان گونه شکسته Stowmarket پس از کوبیدن خود به پیروزی رسید و پیروزی 64 ران را در خانه به ویتم ثبت کرد
[ترجمه ترگمان]استخوان گون هاش شکسته از دست آن ها برای ثبت یک برد ۶۴ رانی در خانه به Witham بهبود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The graze along his cheekbone somehow managed to emphasise the tough, assured air he wore so easily.
[ترجمه گوگل]چریدگی در امتداد استخوان گونه او به نوعی توانست بر هوای سخت و مطمئنی که به راحتی می پوشید تأکید کند
[ترجمه ترگمان]The روی استخوان گون هاش به گونه ای موفق شدند که بر هوای محکم و مطمئن او تاکید کنند که به راحتی به تن می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She went on playing, one prominent cheekbone dusted orange by the candlelight.
[ترجمه گوگل]او به بازی ادامه داد، یکی از گونه های برجسته اش زیر نور شمع غبار نارنجی داشت
[ترجمه ترگمان]او همچنان مشغول بازی بود، یک استخوان گونه برجسته استخوان گونه که در زیر نور شمع آن را گردگیری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a raw graze across one cheekbone.
[ترجمه گوگل]در یک استخوان گونه، چرای خام وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در آن طرف یک استخوان گونه graze وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A muscle near her right cheekbone fluttered at erratic intervals, and the nail polish was chipped.
[ترجمه گوگل]عضله ای در نزدیکی استخوان گونه راستش در فواصل نامنظم تکان می خورد و لاک ناخن خرد شده بود
[ترجمه ترگمان]یک عضله پای راستش استخوان گونه او در فواصل نامنظم تکان می خورد و لاک ناخن شکسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Not even the fading bruise high on her cheekbone detracted from her beauty; she only looked more fragile.
[ترجمه گوگل]حتی کبودی محو شده بالای استخوان گونه اش از زیبایی او کم نکرد او فقط شکننده تر به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]حتی با وجود کبودی روی استخوان گونه او چیزی از زیبایی او نمی کاست؛ او فقط به نظر شکننده می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Swindon lost Hockaday with a fractured cheekbone just before half-time as they were beginning to make an impression on the game.
[ترجمه گوگل]سویندون هاکادی را با شکستگی استخوان گونه درست قبل از نیمه دوم از دست داد، زیرا آنها شروع به تأثیرگذاری در بازی کرده بودند
[ترجمه ترگمان]Swindon، درست قبل از نیم ساعت، Hockaday را با استخوان گونه خرد شده از دست داد، چون آن ها شروع به ایجاد تاثیری در بازی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Looking down at the curve of her cheekbone, still wet with tears, he suddenly wanted her, quite overwhelmingly.
[ترجمه گوگل]با نگاه کردن به انحنای استخوان گونه‌اش که هنوز خیس از اشک بود، ناگهان او را کاملاً طاقت فرسا خواست
[ترجمه ترگمان]با نگاه کردن به انحنای استخوان گونه او که هنوز از اشک خیس بود، ناگهان او را تحت نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was a triangular scar on his ckeekbone cheekbone.
[ترجمه گوگل]جای زخم مثلثی شکل روی استخوان گونه‌اش بود
[ترجمه ترگمان]جای زخم روی استخوان گونه او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His head hit the floor, his left cheekbone was scraped and his lower lip was contused.
[ترجمه گوگل]سرش به زمین خورد، گونه چپش خراشیده شده بود و لب پایینش کوفتگی داشت
[ترجمه ترگمان]سرش به زمین خورد، استخوان گونه چپش خراش برداشته بود و لب پایینش پر از گل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also, I extended wrinkles to the cheekbone areas.
[ترجمه گوگل]همچنین چین و چروک را تا نواحی استخوان گونه گسترش دادم
[ترجمه ترگمان]همچنین، من چین و چروک را به مناطق استخوان گونه بسط دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Grades of grey cut down a cheekbone, and a deep wet badge of black, my mortal fear of her mouth and a strand piercing the clouds around her lips.
[ترجمه گوگل]درجات خاکستری یک استخوان گونه را بریدند، و یک نشان سیاه عمیق خیس، ترس فانی من از دهان او و رشته ای که ابرهای اطراف لبش را سوراخ می کند
[ترجمه ترگمان]دندان های خاکستری استخوان گونه استخوان گونه و یک نشان خیس از سیاه، ترس کشنده من از دهانش و لایه ای از ابره ای دور لبش را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Continue the movement up to the cheekbone.
[ترجمه گوگل]حرکت را تا استخوان گونه ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]این حرکت را تا استخوان گونه ادامه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استخوان گونه (اسم)
cheekbone, zygoma

عظم گونه (اسم)
cheekbone

انگلیسی به انگلیسی

• bone below the eye (anatomy)
your cheekbones are the two bones in your face just below your eyes.

پیشنهاد کاربران

استخوان گونه
مترادف: zygomatic bone
cheekbone
نام تعدادی از واژگان مربوط به اسکلت بدن انسان به انگلیسی:
✅️ skull / cranium = جمجمه 💀
✅️ cheekbone = استخوان گونه
✅️ jawbone / mandible = استخوان فک
✅️ ribcage = قفسه سینه
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ collarbone / clavicle = ترقوه، استخوان چنبر
✅️ shoulder blade / scapula = استخوان شانه، استخوان کتف
✅️ breastbone / sternum = استخوان جناغ سینه
✅️ humerus = استخوان بازو
❗️جمع: hemeri ( هیومِرای )
✅️ rib = دنده
✅️ vertebra = مهره ی ستون فقرات
❗️جمع: vertebrae ( وِرتِبریی )
✅️ spine / backbone = ستون فقرات
✅️ ulna = استخوان زند زیرین
✅️ radius = استخوان زند زِبَرین
✅️ pelvis = لگن، لگن خاصره
✅️ hip bone = استخوان خاصره
✅️ tailbone / coccyx = دنبالچه
✅️ thigh bone / femur = استخوان ران
✅ cartilage = غضروف
✅ tibia / shin bone = استخوان درشت نی
✅ fibula = استخوان نازک نی

چوغونی

بپرس