gravy boat

/ˈɡreɪviboʊt//ˈɡreɪvibəʊt/

ظرف سس (که به شکل قایق است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an elongated, boat-shaped dish, often with a pouring spout, that is used for serving gravy or sauce.

جمله های نمونه

1. But those less gravy boat is abundance abundance than an heirloom to me.
[ترجمه گوگل]اما آن قایق‌های کم‌تر برای من، فراوانی فراوانی است تا میراثی
[ترجمه ترگمان]اما آن ظرف آبگوشت کم تر از آن abundance است که به من تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pour the gravy into a gravy boat ready for serving.
[ترجمه گوگل]سس را در قایق آب خوری آماده برای سرو بریزید
[ترجمه ترگمان] آبگوشت رو توی یه ظرف آبگوشت، برای خدمت آماده کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Could you bring me a gravy boat?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک قایق آب خوری برای من بیاورید؟
[ترجمه ترگمان]میشه یه ظرف آبگوشت برام بیاری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This really gorgeous Lamauge gravy boat.
[ترجمه گوگل]این قایق آبگوشت واقعا زرق و برق دار Lamauge
[ترجمه ترگمان] این قایق واقعا پر زرق و برق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I had found the gravy boat from my mother's china service.
[ترجمه گوگل]قایق آب خوری را از سرویس چینی مادرم پیدا کرده بودم
[ترجمه ترگمان]من قایق را از سرویس چینی مادرم پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Half the people in the car were wearing sneakers with splashy designs on them and molded soles that looked like gravy boats.
[ترجمه گوگل]نیمی از افرادی که در ماشین بودند کفش‌های کتانی با طرح‌های آب‌شکن و زیره‌های قالب‌بندی‌شده که شبیه قایق‌های آبخوری بود، پوشیده بودند
[ترجمه ترگمان]نیمی از مردم در ماشین کفش های کتانی می پوشیدند و designs را روی آن ها طراحی می کردند و کف soles را شکل می دادند که شبیه به قایق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then I reached under my pillow and out the gravy boat.
[ترجمه گوگل]سپس دستم را زیر بالش بردم و از قایق آب خوری بیرون آمدم
[ترجمه ترگمان]بعد دستم را دراز کردم و ظرف آبگوشت را بیرون آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was very quiet, just sitting, gazing at the gravy boat.
[ترجمه گوگل]او خیلی ساکت بود، فقط نشسته بود و به قایق آب خوری نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]او خیلی ساکت بود، فقط نشسته بود و به قایق نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. While Dad carved the lamb, Mother went into the kitchen and returned with the gravy boat.
[ترجمه گوگل]در حالی که پدر بره را حکاکی می کرد، مادر به آشپزخانه رفت و با قایق آبگوشت برگشت
[ترجمه ترگمان]در حالی که بابا بره را تراشیده بود، مادر به آشپزخانه رفت و با ظرف آبگوشت برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When we were seated, one of the guests noticed the beat-up gravy boat I'd placed among the newer, better dinnerware.
[ترجمه گوگل]وقتی نشستیم، یکی از میهمانان متوجه قایق آبگوشتی شد که من در میان ظروف غذاخوری جدیدتر و بهتر قرار داده بودم
[ترجمه ترگمان]وقتی نشسته بودیم، یکی از مهمانان متوجه ظرف آبگوشت خوری که من در میان آن ها قرار داده بودم، ظروف ناهار را بهتر کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Then I reached under my pillow and took out the gravy boat.
[ترجمه گوگل]سپس دستم را زیر بالش بردم و قایق آب خوری را بیرون آوردم
[ترجمه ترگمان]بعد دستم را دراز کردم و ظرف آبگوشت را بیرون آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• small boat-shaped dish for serving gravy
a gravy boat is a long, shallow jug that is used for serving gravy.

پیشنهاد کاربران

بپرس