leading light

/ˈliːdɪŋˈlaɪt//ˈliːdɪŋlaɪt/

عضو مهم (باشگاه یا اجتماع)، شمع محفل، چشم و چراغ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an influential or guiding member, as of a community, club, or the like.

جمله های نمونه

1. A leading light in/of the art and ballet world, he was a close friend of the Princess.
[ترجمه زباری] او که یکی از دوستان نزدیک شاهزاده بود، از برجستگان هنر و دنیای رقص باله به شمار میآید
|
[ترجمه گوگل]او یکی از دوستان نزدیک شاهزاده خانم بود
[ترجمه ترگمان]او یکی از دوستان نزدیک شاهزاده خانم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By 199 it was a leading light in outlandish front suspension concepts.
[ترجمه گوگل]تا سال 199 این یک چراغ پیشرو در مفاهیم عجیب و غریب سیستم تعلیق جلو بود
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹، این یک نور پیشرو در مفاهیم عدم تعادل در جلو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Another was a leading light opera singer in the local community.
[ترجمه زباری] دیگری ( Another ) ، یکی از شخصیت های برجسته خوانندگی اپرا در این مرز و بوم بود.
|
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از خواننده های سبک اپرای سبک در جامعه محلی بود
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از خوانندگان برجسته اپرا در جامعه محلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mrs. Shaewitz is a leading light in the local drama society.
[ترجمه گوگل]خانم شاویتز در جامعه نمایش محلی نقش برجسته ای دارد
[ترجمه ترگمان]خانم Shaewitz یک نور پیشرو در جامعه درام محلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Californian agriculture is the leading light in America and even in the world.
[ترجمه زباری] کشاورزی کالیفرنیا به عنوان پیشرو در کشاورزی آمریکا و حتی جهان تلقی می شود.
|
[ترجمه گوگل]کشاورزی کالیفرنیا پیشرو در آمریکا و حتی در جهان است
[ترجمه ترگمان]کشاورزی کالیفرنیا، سبک پیشرو در آمریکا و حتی در جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Messi is undoubtedly global football's leading light after hitting a second successive La Liga hat - trick .
[ترجمه گوگل]مسی پس از زدن دومین هت تریک متوالی در لالیگا، بدون شک قهرمان فوتبال جهان است
[ترجمه ترگمان]مسی، پس از ضربه دوم به لا لیگا ناشی از لا لیگا، بدون شک در فوتبال جهانی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. HD 400 range light is suitable for leading light marking entrance and turning of waterway.
[ترجمه گوگل]نور محدوده HD 400 برای نشانه گذاری نور ورودی و چرخش آبراه مناسب است
[ترجمه ترگمان]طیف نور HD ۴۰۰ برای هدایت نور در ورودی و تبدیل کردن مسیر آبی مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's a leading light of the business.
[ترجمه گوگل]او پیشرو در تجارت است
[ترجمه ترگمان]اون یه ذره از این ماجرا سر در میاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She loves gym workouts, swimming and playing netball - she is a leading light in a local women's team.
[ترجمه گوگل]او عاشق تمرینات بدنسازی، شنا و بازی نت بال است - او در یک تیم محلی زنان نقش برجسته ای دارد
[ترجمه ترگمان]او ورزش ورزشی، شنا کردن و بازی کردن را دوست دارد - او یک سبک پیشرو در یک تیم زنان محلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On renouncing alcohol he was pardoned and he set sail for Darlington where he became a leading light in the Society.
[ترجمه گوگل]پس از انصراف از الکل، او مورد عفو قرار گرفت و او به سمت دارلینگتون حرکت کرد، جایی که او در انجمن تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]پس از انکار الکل، مورد عفو قرار گرفت و به سوی دارلینگتون رهسپار شد و در آنجا به یک سبک رهبری در جامعه تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This victory may set Stretch up with a world-title elimination fight with Britain's other leading light middleweight, Chris Pyatt.
[ترجمه گوگل]این پیروزی ممکن است استرچ را با یک مبارزه حذفی برای قهرمانی جهان با کریس پیات، دیگر قهرمان میان‌وزن سبک سبک بریتانیا، آماده کند
[ترجمه ترگمان]این پیروزی ممکن است دامن خود را به مبارزه حذف جهانی با دیگر میان وزن (میان وزن)سبک وزن بریتانیا، کریس Pyatt، کشیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This work, too, came long after his peers had recognised him as a leading light.
[ترجمه گوگل]این کار نیز مدتها پس از آن که همتایانش او را به عنوان یک نور پیشرو شناخته بودند، انجام شد
[ترجمه ترگمان]این اثر نیز مدت ها پس از آن صورت گرفت که همسالان او او را به عنوان یک نور پیشرو شناخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• main light, head light
if someone is a leading light in an organization or campaign, they are one of the most important, active, and influential people in it.

پیشنهاد کاربران

فردی که دراول صف مشعل یاچراغ ( قوه ) در دست اوست و دیگران به هدایت او قدم برمیدارند.
هادی
راهنما
مشعلدار
پرچمدار
جلو رو
پیشرو
سرسلسه
پیشتاز
فرد مهم
پرچمدار
عضو پیشرو
عضو برجسته

بپرس