rhetorically


از روی معانی، بیان، مطابق علم معانی بیان یا فصاحت، فصیحانه

جمله های نمونه

1. 'Do you think I'm stupid?' she asked rhetorically.
[ترجمه شیواپور] "فکر کردی من احمقم؟"
|
[ترجمه گوگل]"به نظر شما من احمق هستم؟" او با لفاظی پرسید
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی من احمقم؟ توضیح داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Suddenly, the narrator speaks in his most rhetorically elevated mode.
[ترجمه گوگل]ناگهان راوی با لفاظی ترین حالت خود صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]ناگهان گوینده در بهترین حالت با فصاحت خود صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This chapter examines what it means rhetorically to express an opinion.
[ترجمه گوگل]این فصل به بررسی معنای بلاغی بیان عقیده می پردازد
[ترجمه ترگمان]در این بخش به معنای فصاحت و بیان یک نظر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People talk, rhetorically, of waging war on diseases.
[ترجمه گوگل]مردم به صورت لفاظی از جنگ علیه بیماری ها صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم با فصاحت صحبت می کنند و جنگ را بر روی بیماری ها به راه انداخته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rhetorically, he still presents himself as a supporter of bipartisanship.
[ترجمه گوگل]از نظر لفاظی، او همچنان خود را به عنوان حامی دو حزبی معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]rhetorically، اون هنوز خودشو به عنوان حامی of هدیه میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It has been rhetorically espoused by politicians and sceptically analysed by academics.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران به صورت لفاظی از آن حمایت کرده و دانشگاهیان با شک و تردید تحلیل کرده اند
[ترجمه ترگمان]توسط سیاستمداران حمایت شده است و توسط دانشگاهیان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He addressed the crowd very rhetorically, shouting and waving his arms.
[ترجمه گوگل]او مردم را بسیار لفاظی خطاب کرد، فریاد زد و دستانش را تکان داد
[ترجمه ترگمان]او در میان جمعیت کمی توضیح داد و در حالی که دست هایش را تکان می داد گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now the government is committed rhetorically – and, increasingly, in practice – to rebuilding the social safety net.
[ترجمه گوگل]اکنون دولت به طور لفاظی – و به طور فزاینده ای در عمل – متعهد به بازسازی شبکه امنیت اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]اکنون دولت با فصاحت عمل می کند - و بطور فزاینده ای در عمل - برای بازسازی شبکه امنیت اجتماعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sir Leon asked rhetorically whether these changes could continue and be sustained.
[ترجمه گوگل]سر لئون به صورت لفاظی پرسید که آیا این تغییرات می تواند ادامه یابد و ادامه یابد؟
[ترجمه ترگمان]سر لئون پرسید که آیا این تغییرات می تواند ادامه پیدا کند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How does this introduction function rhetorically?
[ترجمه گوگل]این مقدمه از نظر بلاغی چگونه عمل می کند؟
[ترجمه ترگمان]این معرفی چگونه توضیح می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As an important semantic relation, antonymy is often rhetorically used in the practice of language.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک رابطه معنایی مهم، متضاد اغلب به صورت بلاغی در تمرین زبان استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک ارتباط معنایی مهم، antonymy اغلب در کاربرد زبان مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rhetorically, Mr Murdoch hit all the right notes.
[ترجمه گوگل]از نظر لفاظی، آقای مرداک همه نت های درست را زده است
[ترجمه ترگمان]Rhetorically، آقای مرداک به تمام نکات درست ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "Do these kids know how lucky they are?" Jackson asked rhetorically.
[ترجمه گوگل]"آیا این بچه ها می دانند که چقدر خوش شانس هستند؟" جکسون لفاظی پرسید
[ترجمه ترگمان]آیا این کودکان می دانند که چقدر خوش شانس هستند؟ \" جکسون این را پرسید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "You want to know what courage is?" he asked rhetorically.
[ترجمه گوگل]"میخوای بدونی شجاعت چیه؟" او با لفاظی پرسید
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \"می خواهی بدانی که شهامت چیست؟\" \" \" او این سوال را با فصاحت پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bombastically, pompously; in a rhetorical manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : rhetoric / rhetorician
✅️ صفت ( adjective ) : rhetorical
✅️ قید ( adverb ) : rhetorically
به صورت متقاعد کننده ای
به نحو [استفهام] انکاری

بپرس