w

/ˈdəbəljuː//ˈdʌbljuː/

مخفف:، (فیزیک) work، (شیمی) نشان تنگستن (tungsten)، بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی، هرچیزی بشکل حرف w، (noun) بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی (noun) صدای این حرف (مثلا صدای w در واژه ی will) (noun) (در فهرست ها و غیره) بیست و سوم (noun) هر چیزی به شکل: w

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: W's
• : تعریف: the twenty-third letter of the English alphabet.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "with."
اسم و ( noun, abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "width," the length or extent of something from one side to the other; breadth.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: symbol of the chemical element tungsten.
اختصار ( abbreviation )
(1) تعریف: abbreviation of "west."

(2) تعریف: abbreviation of "watt" or "watts."
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "work."
اسم و ( noun, abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "watt," or "watts," a unit of electrical power equal to the current of one ampere produced by the electromotive force of one volt, or to one joule per second.

جمله های نمونه

1. I am writing to inform you that your rent will be increased to £60 p. w. from October 1st.
[ترجمه گوگل]من برای اطلاع شما می نویسم که اجاره شما به 60 پوند افزایش می یابد w از اول اکتبر
[ترجمه ترگمان]من نامه می نویسم تا به شما اطلاع دهم که اجاره شما به ۶۰ پوند افزایش خواهد یافت از اول اکتبر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. George W. Bush was elected President of the United States.
[ترجمه گوگل]جورج دبلیو بوش به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]جورج دبلیو بوش به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you would go up high, then use your own legs ! Do not let yourselves carried aloft; do not seat yourselves on other people's backs and heads . (F. W .
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید بالا بروید، از پاهای خود استفاده کنید! اجازه ندهید که خود را بالا ببرند خود را بر سر و پشت دیگران ننشینید (F W
[ترجمه ترگمان]اگر از بالا بروی بالا، پس از پاهات استفاده کن! به خود اجازه ندهید شما را بالا ببرند، خود را به پشت و سر دیگران تکیه نکنید اف دبلیو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In English, b, p, m and w are bilabials.
[ترجمه گوگل]در زبان انگلیسی b، p، m و w دو زبانه هستند
[ترجمه ترگمان]در انگلیسی، ب، p، m و w bilabials هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She has written a memoir of her encounters with W. H. Auden over the years.
[ترجمه گوگل]او خاطراتی از رویارویی های خود با دبلیو اچ اودن در طول سال ها نوشته است
[ترجمه ترگمان]او خاطرات ملاقاتش با W را نوشته ه در طول سالیان دراز می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. George W. Bush carried the state with 5percent of the vote.
[ترجمه گوگل]جورج دبلیو بوش با 5 درصد آرا، ایالت را بر عهده داشت
[ترجمه ترگمان]جورج دبلیو بوش با ۵ درصد آرا این کشور را حمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The W. H. O. safety standard for ozone levels is somewhere about a hundred.
[ترجمه گوگل]استاندارد ایمنی W H O برای سطوح ازن چیزی حدود صد است
[ترجمه ترگمان]دبلیو ه ا استاندارد ایمنی برای سطوح اوزون در جایی حدود ۱۰۰ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He does a very good imitation of George W. Bush.
[ترجمه گوگل]او تقلید بسیار خوبی از جورج دبلیو بوش انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]او تقلید بسیار خوبی از جورج دبلیو بوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. J. M. W. Turner is one of Britain's best-known landscape painters.
[ترجمه گوگل]جی ام دبلیو ترنر یکی از مشهورترین نقاشان منظره بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]J م دبلیو ترنر یکی از معروف ترین نقاشان شناخته شده بریتانیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many of Kuwait's spacious freeways were engineered by W S Atkins.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بزرگراه های بزرگ کویت توسط W S Atkins مهندسی شده است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از freeways بزرگ کویت توسط Atkins S طراحی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They used to have a cottage in N. W. Scotland.
[ترجمه گوگل]آنها قبلاً یک کلبه در شمال غربی اسکاتلند داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها سابقا در ان کلبه یک کلبه داشتند دبلیو اسکاتلند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Renaissance W door sits strangely with the Gothic.
[ترجمه گوگل]درب رنسانس W به طرز عجیبی با گوتیک می نشیند
[ترجمه ترگمان]در دوره رنسانس با سبک گوتیک به طرز عجیبی نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. W H Smith acquired it in 1903 and carried out a major expansion and refit in 190
[ترجمه گوگل]دبلیو اچ اسمیت آن را در سال 1903 به دست آورد و در سال 190 توسعه و بازسازی عمده ای انجام داد
[ترجمه ترگمان]اسمیت در سال ۱۹۰۳ آن را به دست آورد و گسترش و توسعه عمده ای را در سال ۱۹۰ انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jeffcoate W. . Obesity is a disease: food for thought.
[ترجمه گوگل]جفکویت دبلیو چاقی یک بیماری است: خوراکی برای تفکر
[ترجمه ترگمان]Jeffcoate W چاقی یک بیماری است: غذا برای تفکر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] تنگستن - عنصر فلزى سفید و سخت و سنگین و خاکسترى فام
[برق و الکترونیک] watt-وات واحد SI توان الکتریکی که در یک ثانیه، انرژی را یک ژول افزایش می دهد درمدار DC توان بر حسب وات برابر است با حاصلضرب ولتاژ در جریان . در مدار AC، توان حقیقی برابر است با حاصلضرب ولتاژ مؤثر در جریان مؤثر که در ضریب توان مدار ضرب می وشود . هر اسب بخار 746 وات است. نام آن از مخترع اسکاتلندی، جیمز وات ( 1819- 1736) گرفته شده است. - tungsten-تنگستن عنصر شیمیایی فلزی سنگین، سخت، خاکستری - سفید با عدد اتمی 74 و وزن اتمی 183/85 . نقطه ذوب آن 3370 درجه سلسیوس و رسانا است . می توان آن را به صورت سیمهای نازک برای ساخت فیلمان لامپهای التهابی در آورد یا به صورت پیچکهایی برای ساخت گرم کننده های لامپهای الکترونی پیچید . همچنین برای ساختن مقاومتهای توان بالا، آن را روی هسته های عایق می چیند و به عنوان الکترود در جوشکاری نیز به کار می رود . تنگستن ضریب دمایی منفی( TCR ) دارد. - angular velocity-سرعت زاویه ای [ دبلیو] 1. سرعت یک جسم چرخان بر حسب رادیان در ثانیه . برابر با تعاد گردش هادر ثانیه ضرب در 2 پی است . 2 آهنگ تغییر فاز یک کمیت متناوب برابر با بسامد ب حسب هرتز ضرب در 2 پی است .
[نساجی] بیست و سومین حرف لاتین
[ریاضیات] بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی
[خاک شناسی] دبلیو
[آمار] بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی، هرچیزی بشکل حرف w
[مهندسی گاز] وات

انگلیسی به انگلیسی

• direction in which the sun sets, direction opposite east on a compass
bright-gray rare metallic element having a high melting point and used in alloys of metal(chemistry)
unit of electricity, unit of electrical power
23rd letter of the alphabet
area of britain

پیشنهاد کاربران

یکی از حروف لاتین، در گیم معمولا مخفف Win ( برنده شو، ببر ) هست، به معنی weight ( وزن ) هم هست
به معنی وزن در زبان شیمی است
یه حرف در الفبای پارسی
در عربی نویسی، الفبای یکم: و
در لاتین نویسی، الفبای دوم: Ww
مخفف With و به معنای "همراه با" است

بپرس