apace double-quick quickly rapidly speedily swiftly betimes at once
فارسی به انگلیسی
به سرعت انجام دادن
expedite
به سرعت پس رفتن
backpedal
به سرعت حرکت کردن
clip, run, trot
به سرعت خواندن
skim
به سرعت دویدن
sprint
به سرعت رشد کردن
mushroom
به سرعت فریز کردن
quick-freeze
به سرعت و به طور نامفهوم صحبت کردن
gibber
پیشنهاد کاربران
فوری
apace
in record time=very quickly
نه دیر ؛ زود. به سرعت. نه با فاصله ٔ بسیار. نه در زمانی طولانی. بفاصله ٔ کم از زمان : هر گلی پژمرده گردد زو نه دیر مرگ بفشارد همه در زیر غن. رودکی. من این لشکرم را یکایک نه دیر کنم یکسر از گنج و دینار سیر. فردوسی.