کال

/kAl/

    green
    gully
    immature
    unripe
    corrosive
    erosive
    caustic

مترادف ها

unripe (صفت)
سبز، خام، نارس، زود رس، نا بالغ، کال

raw (صفت)
سرد، خام، نارس، بی تجربه، نپخته، کال

پیشنهاد کاربران

در خراسان بزرگ به همان معنی کانال ( آب ) است، خواه توسط انسان کنده شده باشد ( مسیل ) خواه با بارش باران و سیل ( رود فصلی ) ، کال های بی نهایت زیبا در ایران زمین، بسیارند، مانند کال جنی که بسیار معروف و زیباست
سیاه و اسود، سبز تیره
خام ، نارس، ناپخته،
آبکند ، ابخوست، آبراه،
خمیده، کوژ،
کال:سیل، آب کند، سیل جای.
نمونه:کنار همین کال، بالاترک ( کلیدر، ج۶، ص۱۸۱۹ )
پای کتل غلامو، بیخ کال
( کلیدر، ج۶، ص۱۸۱۹ )
محمدجعفر نقوی
کال به معنای خالی بودن نیز کاربرد دارد.
در میمند کرمان کَل، کَهل، کهلو به معنای چشمه و محل جمع شدن آب بکار می رود.
انچه دیدم این است هه دوستان کال را برابر ناپختگی یا کند شدن ( پاد تیز ) / جویب و حفره کوچک دانستند. بررسی میکنیم هر سه مورد را
در زبان مازندرانی به لانه مرغ کِرک کالی میگویند پس در راستای گفته دوستمون از بختیار که گودال کوچک گفته می شود و ناراستایی دارد با بلوچ که آنرا گدال ژرف خواندند.
...
[مشاهده متن کامل]

کال برابر نارسیده که در همه جای ایران گویا کاربرد دارد
کال برابر جوی آب که در زبان مازندرانی بدان کیل ( کیله ) میگویند و پیداست دگردیسی اوایی بین این زبان ها رخ داده - ناگفته نماند در برخی از جایگاه مازندران به کرک کالی کرک کیلی میگویند

تو مشهد به آبراه یا کانال میگن
البته شنیده بودم از اوستا اومده
در زبان مازندرانی کال به مانای نرسیده /نپخته یا خام = هر چیزی که از حد والایی خودش فاصله داشته باشد
در جواب دوستانی که کال رو رود گفتن به مازندرانی به کالی که رود گفتن کیله میگن گویا دگردیسی اتفاق افتاده = البته کیله رو جوی اب نه چندارن بزرگ میگویند
کال در فضای مجازی چیه
چیی در زبان ترکی معنی خام
کال هم به گعنی نرسیده هست
کال/ k�l : رود
مانند: . . . پای و تن است که بخواهد گله اش را از کناره ی کال یا رودی، از سیلی که در آمدن ست برهاند.
کلیدر
محمود دولت آبادی
کال/ k�l : رود
مانند: به کال شور می آمدند، دُرمنه و غیچ بار می کردند، به شهر می بردند و به نانوایی ها و زغالی ها می فروختند.
کلیدر
محمود دولت آبادی
کال/ kāl : میوه ی نارس. برنجی که خوب دم نکشیده باشد. خشکی، خشکی میان دو رود.
...
[مشاهده متن کامل]

کال/kāl : کُند ضد تیز. یک دانه گردو. لنگ، افلیج از دست و پا. بلندی، تپه، تپه ی بلند.
فرهنگ واژگان تبری
زیر نظر: جهانگیر نصری اشرافی

مازنی:/kaal/koolحاشیه مرتفع رودخانه و جوی - برای بلندی حاشیه ی خندق و کانال و امثال آن کول گفته می شود.
کال/ KAL : رود
مانند: چهره اش، چرم خشکیده در آفتاب. دست هایش، نیم سوز خشک . لبهایش، کناره های کال شور.
کلیدر
محمود دولت آبادی
کال ( Kal ) :در زبان ترکی به معنی نارس است
کال در زبان بلوچی به معنی گودال عمیق گفته میشه
در گفتار لری :
کال= رنگ قهوه ای، بز با گوش های قهوه ای
نارسیده، نرسیده، درهم، مکان، جا، سیلگاه، خمیده، ژولیده، نارس، خم، آبکند، مقام، مسیل
ارکین
اسم: پسر
ریشه: ترکی
معنی : آزاد
خام، نارسیده، نارس، نرسیده، خم، خمیده، درهم، ژولیده، آبکند، سیلگاه، مسیل، جا، مقام، مکان
کانال ، آبراه، گودال
ستاک حال کالیدن، پریش، گریز
در زبان لری بختیاری به معنی
گودال کم عمق
Kal
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس