یقینا

/yaqinan/

    certainly
    surely

مترادف ها

certainly (قید)
مطمئنا، قطعا، یقینا، حتما، همانا، محققا

surely (قید)
یقینا، محققا، مسلما، بطور حتم، لاریب

پیشنهاد کاربران

دانسته،
مسلمآ، قطعا، مطمئنا،
بی مگر. [ م َ گ َ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) ( از: بی مگر ) بی تردید. بی دودلی. بیشک. بطور قطع. بیقین :
گفتم مقام عاقله نفس است بی گمان
گفتا مقام نفس حیاتست بی مگر.
ناصرخسرو.
رجوع به مگر شود.
علی الیقین ؛ به طور یقین. یقیناً و حتماً :
یقین اهل جهان است گر به مجلس شاه
قبول دولت عالی علی الیقین دارد.
امیرمعزی.
بر یقین ؛به یقین. یقیناً. قطعاً. به طور حتم و یقین :
نسختی از لوح محفوظ است گویی خاطرت
کاندر او بینی و دانی بودنیها بر یقین.
امیرمعزی.
و رجوع به ترکیب به یقین شود.
به طور قطع
علی التحقیق
معنی یقینا :�قطعا�
حتما

بپرس