نهاله گاه

لغت نامه دهخدا

نهاله گاه. [ ن ِ / ن َ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) نهاله گه. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ). شکارگاه و کمین گاه. ( برهان قاطع ) :
از کُه ِ ری در نهاله گاه تو آیند
روز شکار تو صد هزار شکاری.
فرخی.
نهاله گاه بخوشی چو لاله زاری گشت
ز خون سینه رنگ و ز خون چشم پلنگ.
فرخی.

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - کمینگاه صیاد. ۲ - شکار گاه : (( وز که ری در نهاله گاه تو رانند ( آیند ) روز شکار تو صد هزار شکاری . ) )

فرهنگ معین

( ~. )(اِمر. ) شکارگاه ، کمینگاه صیاد.

فرهنگ عمید

۱. جایی که صیاد نهاله را بر زمین نصب کند، نهاله جای.
۲. شکارگاه: نهاله گاه به خوشی چو لاله زاری گشت / ز خون سینهٴ رنگ و ز خون چشم پلنگ (فرخی: ۲۰۷ ).
۳. کمینگاه.

پیشنهاد کاربران

بپرس