اب افسرده

فرهنگ فارسی

( آب افسرده ) ( اسم ) آب فسرده

پیشنهاد کاربران

آب افسرده : آب منجمد ، یخ
شاه از آن مرد بینوا مرده
تنگدل شد چو آب افسرده
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص478 )

بپرس