اطمینان دادن


معنی انگلیسی:
assure, warrant, to assure, to warrant

مترادف ها

avouch (فعل)
اقرار کردن، اطمینان دادن، تصدیق و تایید کردن، اشکارا گفتن، تضمین کردن، تثبیت کردن

assure (فعل)
اطمینان دادن، بیمه کردن، مجاب کردن، راضی کردن، خاطر جمع کردن

vouch (فعل)
اطمینان دادن، تایید کردن، ضمانت کردن

فارسی به عربی

طمان

پیشنهاد کاربران

دل آسودگی بخشیدن / دل آسودگی دادن / دل آسوده نمودن / دل آسوده داشتن ( بسته به هر باره و گزاره از کارواژه های کمکی دیگری نیز می توان سود جست. )
نمونه ها:
ــ دل آسوده دار که بیم هیچ گزندی در کار نیست!
...
[مشاهده متن کامل]

ــ به ما دل آسودگی می دهند که کارها خوب پیش خواهد رفت.
ــ دل آسودگی بخشیدن بی هیچ بیمه ای کاری نارواست.

آرام دادن
خاطر جمع کردن

بپرس