اعاده دادن

لغت نامه دهخدا

اعاده دادن. [ اِ دَ / دِ دَ ] ( مص مرکب ) دوباره به جای خود برگردانیدن. ( ناظم الاطباء ). معاودت دادن. عود دادن. عودت دادن. اعاده کردن. و رجوع به اعاده و اعادت و اعاده کردن و اعاده شدن شود.

فرهنگ فارسی

دوباره بجای خود برگردانیدن . معاودت دادن . عود دادن . عودت دادن . اعاده کردن .

مترادف ها

restore (فعل)
ترمیم کردن، پس دادن، تعمیر کردن، اعاده دادن، به حال اول برگرداندن، اعاده کردن، مسترد داشتن، باز دادن

revert (فعل)
برگشتن، اعاده دادن، رجوع کردن

remand (فعل)
اعاده دادن، به بازداشتگاه برگرداندن

پیشنهاد کاربران

پس خواندن. [ پ َ خوا / خا دَ ] ( مص مرکب ) خواندن کسی را که بازگردد. مراجعت خواستن از کسی. دعوت به بازگشت کردن.

بپرس