امیدافگندن. [ اُ اَ گ َ دَ ] ( مص مرکب )... در چیزی و بر چیزی ؛ چشم داشتن و بر آن چیز نگران بودن. ( ازناظم الاطباء ). امید بستن. امیدوار شدن : چو زیر گشتم و نومید گشتم از همه خلق امید خویش فگندم بدستگیر جهان.فرخی ( از آنندراج ).