ای داد و بیداد

لغت نامه دهخدا

ای داد و بیداد. [ اَ / اِ دُ ] ( ترکیب عطفی ، صوت مرکب ) شبه جمله ، برای اظهار حسرت و پشیمانی.

فرهنگ فارسی

شبه جمله برای حسرت و پشیمانی

پیشنهاد کاربران

داد همان داد و فریاد است و مجازا به معنی داد و فریاد برای عدالت خواهی است پس داد یعنی کسی که عدالت می خواهد و بی داد یعنی عدم داد و عدل
پس داد و بی داد یعنی کسی که عدالت می خواهد ولی عدالت نمی بیند و وجود ندارد
بین مردگان وزندهاست ک تاروز معادادامه دارد
روزرستاخیز و روزقیامت روشن خواهدشد ک گویند پس این بودکمااز این وآن میشنیدیم ای دادوبیداد.
مثل بودن یانبودن.
اَکِّه هِیْ، ( لهجه و گویش تهرانی ) افسوس.

بپرس