ای وای

لغت نامه دهخدا

ای وای. [ اَ / اِ ] ( صوت ) دریغا. حسرتا :
بر مهر چرخ و شیوه او اعتماد نیست
ای وای بر کسی که شد ایمن ز مکروی.
حافظ.

فرهنگ فارسی

برای اظهار درد و افسوس و بیم و ترس و تقاضای کمک بکار رود .

مترادف ها

my (ضمير)
خودمانی، مال من، ای وای، متعلق بمن، مربوط بمن

فارسی به عربی

ی

پیشنهاد کاربران

اِی وای ( صوت ) در اصل "اِی وای بر من" که برای اظهار تعجب، درد، حیرت و افسوس، بیم و ترس و تقاضای کمک بکار می رود. دریغا. حسرتا. اِی بابا. اِ، وا ( "اِ وا"خلاصه شده "اِی وای" است که بیشتر توسط خانم های تهرانی بکار گرفته می شود )
...
[مشاهده متن کامل]

ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد
( شاعر: حزین لاهیجی )
در ضمن معادل "اِی وای" و "اِ وا"در گویش شهرستان بهاباد "اِ خاک' به معنای "اِی خاک بر سر" می باشد. البته گاهی هم از کلمه ی ایش ( ish ) فقط برای تعجب استفاده می شود.

فغان
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را.
حافظ.

بپرس