تر دادن

لغت نامه دهخدا

تر دادن. [ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) به قصیل بستن مواشی را. سبز دادن چارپا را.

فرهنگ فارسی

بستن مواشی را . سبز دادن چارپا را .

واژه نامه بختیاریکا

( تُر دادِن ) غلتاندن

مترادف ها

roll (فعل)
گرد کردن، پیچیدن، گشتن، غلتیدن، غلت خوردن، غلتاندن، غلت دادن، غل دادن، غلتک زدن، بدوران انداختن، تراندن، تر دادن، تلاطم داشتن

فارسی به عربی

لفة

پیشنهاد کاربران

بپرس