تراز

/tarAz/

مترادف تراز: هم سطح، هموار، آلت سنجش همواری سطح، سطح نما، آرایش، زینت، زردوزی، نقش ونگار، بالانس، تساوی، تعادل، مفاصاحساب، میزان، موازنه، صنوبر

متضاد تراز: ناهموار

معنی انگلیسی:
balance, level, adornment, decoration, even, flush, spirit level

لغت نامه دهخدا

تراز. [ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) رشته ریسمان خام. ( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ). رشته ریسمان خام و تار ابریشم. ( انجمن آرا )( آنندراج ). ابریشم خام. ( ناظم الاطباء ) :
به جهد گر بجهانی ز سر کوه بکوه
به دود گر بدوانی ز برّ تار تراز.
منوچهری.
بچپ و راست مدو، راست برو بر ره دین
ره دین راستر است ای پسر از تار تراز.
ناصرخسرو.
ورجوع به تار تراز شود. || جمال و زیبائی.( ناظم الاطباء ). علم جامه. ( فرهنگ رشیدی ) ( غیاث اللغات ). بمعنی علم و جامه خصوصاً. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). نقوش جامه. ( غیاث اللغات ) :
تراز زرین بر جامه ملوک بود
که ماند او را زرین تراز بر دیوار.
عنصری ( از انجمن آرا ).
|| بمناسبت عَلَم جامه ، مطلق زینت و آرایش را نیز گویند. ( فرهنگ رشیدی ). زینت و آرایش عموماً. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). مجازاً، زینت و آرایش. ( غیاث اللغات ). زینت و آرایش. ( ناظم الاطباء ) :
غزلی خوان چو حله ای که بود
نام خسرو برو بجای تراز.
فرخی.
|| سجاف جامه و طراز آستین و گریبان و زینتی است که قبل از این می کردند. رجوع به طراز شود. || درخت صنوبر. ( جهانگیری ) ( برهان ) ( فرهنگ رشیدی ) ( ناظم الاطباء ). || مرحوم دهخدا در این بیت ، برابری و تعادل معنی کرده اند :
کرد از گل تراز را پاسنگ
تا شکر بدْهدش برابر سنگ.
سنائی.
- هم تراز ؛ برابر. همشأن. دو کس که در مقام و منزلت یا قدرت و قوت برابر باشند، همپایه و هم قوت. رجوع به ترازو ( هم ترازو )، و بهمه معانی رجوع به طراز شود.

تراز. [ ت َ ] ( نف مرخم ) مخفف ترازنده. زیبا و نیکو کننده. زینت و جمال دهنده. سازنده و کارساز :
هیچ شه را چنین وزیر نبود
مملکت دار و کار ملک تراز.
فرخی.
- درع تراز ؛ سازنده درع و جوشن :
ز چین زلف مه نیکوان چین و تراز
همیشه سلسله ساز است باد ودرع تراز.
قطران ( از انجمن آرا ).
- سپاه تراز ؛ سپاهسالار. نگهدارنده و سازمان دهنده سپاه. فرمانده سپاه و لشکر :
ندیده هیچ حصاری چو تو حصارگشای
ندیده هیچ سپاهی چو تو سپاه تراز.
قطران.
- نقش تراز ؛ سازنده نقش و نگار. نقاش :
چو آهوان ختن آن چراست مشک فشان بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- آلتی است که بتوسط آن پستی و بلندی سطحی را معلوم کنند و آن انواع مختلف دارد. یا تراز آبی . عبارت است از لوله ای فلزی که دو سر آن شیشه یی و دارای مایع رنگین است و آنرا بر روی سه پایه قرار دهند و چوبهای دیگری در مقابل نگاه میدارند و بیننده با نقاط هم سطح هم ترازی روی چوبها نشان نماید تابدان وسیله اختلاف ارتفاع دو نقطه را بدست آورند. این تراز در نقشه برداری و راهسازی و غیره مورد استفاده دارد . یاتراز هوائی . آلتی که برای تعیین افقی بودن سطوح مختلف از آن استفاده کنند و عبارتست از یک لول. شیشه یی سر بسته که در آن مایع رنگینی ریخته اند باندازه ای که کاملا پر نشود و حبابی از هوا در آن باقی بماند چون بر روی سطح زمین قرار دهند اگر سطح مورد آزمایش کاملا افقی نباشد حباب هوا بچپ یا راست میل کند و بدان وسیله تراز کنند. ۲- مبلغی بعنوان اختلاف مبلغ بدهکار و بستانکار حساب که در آخر صورت حساب در پایان ستونی که جمعش کمتر است نویسند و در نتیجه جمع دو ستون مساوی یکدیگر گردد. ۳- ( دام پروری ) پیمان صاحب گوسفند و بز با کسی که آنها را برای مدت معینی باو می سپارد. بر حسب چنین پیمانی محصول و نتایج حیوانات مزبور بین طرفین تقسیم میشود.
بیماری گوسفند که در حال کشد . یا موت ناگهانی .

فرهنگ معین

(تَ ) (اِ. ) ۱ - زینت . ۲ - نقش و نگار پارچه . ۳ - ابزاری در بنُایی که به وسیلة آن ناهمواری سطح چیزی را مشخص می کنند. ۴ - مانده ، تتمه . ۵ - تفاوت بین کل اقلام بستانکار و بدهکار در هر حساب (حسابداری ).
( ~. ) [ په . ] (اِ. ) پارچة ابریشمی .

فرهنگ عمید

۱. ابزاری که به وسیلۀ آن پستی و بلندی سطح چیزی را معلوم می کنند، و آن عبارت از یک لولۀ شیشه ای است که مایعی با یک حباب هوا در آن وجود دارد و آن را در یک قاب یا پایۀ چوبی یا فلزی قرار داده و هرگاه آن را روی یک سطح افقی و هموار بگذارند حباب هوا در وسط تراز می ایستد و اگر در جای ناهموار و پست و بلند بگذارند حباب هوا به طرف راست یا چپ می رود.
۲. (بانکداری ) مبلغی معادل اختلاف بدهکار و بستانکار در حساب.
۳. [قدیمی] زردوزی جامه.
۴. [قدیمی] پارچۀ ابریشمی.
۵. [قدیمی] نقش ونگار پارچه.
۶. [قدیمی] زینت، آرایش.
* تراز کردن: (مصدر متعدی )
۱. معلوم کردن پستی وبلندی سطح چیزی به وسیلۀ تراز.
۲. هموار ساختن و برابر کردن پستی وبلندی سطح زمین یا چیز دیگر.

فرهنگستان زبان و ادب

{alignment} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] نحوۀ قرار گرفتن متن در صفحۀ وب یا بر صفحۀ کاغذ
{level , spirit level} [مهندسی نقشه برداری] وسیله ای ساده برای مشخص کردن امتداد افقی در یک نقطه

واژه نامه بختیاریکا

نگهداری در مقابل بهره برداری؛ گونه ای معامله که طی آن احشام خصوصا رمه جهت استفاده و البته نگهداری بصورت نیمه ای واگذار میگردند؛ قرض دادن چندگاو یاگوسفند به مستمند تا درمقابل نگهداری آنها از فرآورده های آنها استفاده کنند.
میزُم

دانشنامه عمومی

تراز، ابزار اندازه گیری برای تشخیص افقی ( تراز ) یا عمودی ( شاغول ) بودن سطوح است. انواع مختلفی از تراز توسط نجارها، سنگ تراشان، بناها، نقشه بردارها، عکاسان و فیلمبرداران استفاده می شود.
بسیاری از تلفن های همراه امروزی مجهز به تراز هستند که با استفاده از شتاب سنج گوشی کار می کنند. [ ۱] [ ۲]
ترازهای اولیه دارای استوانه ای شیشه ای یا قوس بسیار کم و قطر داخلی ثابت در هر جهت بودند. این استوانهٔ شیشه ای به طور ناکامل با مایعی پر می شد به طوری که حبابی در آن باقی بماند. قوس اندک اوله به سمت بالا باعث می شد که حباب بتواند در وسط کوله، بالاترین نقطه ثابت بماند.
برای بررسی دقت یک تراز نیازی به سطحی کاملاً افقی نیست. تراز را روی سطحی مسطح و تقریباً صاف می گذاریم و آنقدر می چرخانیم تا حباب دقیقاً در وسط لولهٔ شیشه ای قرار گیرد. سپس تراز را دقیقاً ۱۸۰ درجه می چرخانیم. اگر حباب دقیقاً در وسط لوله قرار گرفت تراز کالیبره است.
عکس ترازعکس ترازعکس تراز

تراز (لالی). تراز، شهری در بخش حَتی شهرستان لالی در استان خوزستان ایران است. [ ۱] این شهر، مرکز بخش حَتی است. [ ۲]
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۵۱۱ نفر ( ۱۲۶ خانوار ) بوده است. [ ۳]
عکس تراز (لالی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

تَراز (level)
اسبابی برای یافتن سطح افقی یا تنظیم افقی سطوح در نقشه برداری، ساختمان سازی، و باستان شناسی. متشکل از لوله ای شیشه ای است که با مایعی رنگی و حبابی از هوا پر شده است. این لوله در قاب درازی قرار دارد. وقتی لوله در حالت افقی باشد، حباب هوا وسط آن خواهد بود.

جدول کلمات

بالانس

مترادف ها

slight (اسم)
تراز، تحقیر، بی اعتنایی، شخص بی اهمیت

level (اسم)
میزان، سطح، تراز، سویه، یک دست، هم تراز، سطح برابر، هدف گیری، الت ترازگیری، ترازسازی

balance (اسم)
میزان، تعادل، توازن، ترازو، تراز، موازنه، تتمه حساب

surface (اسم)
بیرون، نما، سطح، تراز، رویه

flush (اسم)
تراز

surface plate (اسم)
تراز، تراز فلزی یا اهنی

فارسی به عربی

اهانة , تدفق , مستوی , میزان

پیشنهاد کاربران

Tron
: تراز ، افزار تعامل ، سامان ، مایه
تراز = ترا ارز
ترا= بین
ارز = سنجش
تراز= تلفیق ترا و ارز = سنجش بینابینی
ر . ک ترازو
تصویر تراز را مشاهده کنید
تراز
ابزار آلات مختلف به انگلیسی:
toolbox = جعبه ابزار
bolt = پیچ 🔩
screw = پیچ
❗️نکته: هم screw و هم bolt به معنای پیچ هستند اما تفاوت آنها در این است که bolt به مهره و واشر برای سفت شدن نیاز دارد اما screw بدون مهره و واشر سفت می شود
...
[مشاهده متن کامل]

nut = مهره
nail = میخ
washer = واشر
screwdriver = پیچ گوشتی 🪛
Philips screwdriver = پیچ گوشتی چهارسو
flathead screwdriver / slotted screwdriver / flat blade screwdriver = پیچ گوشتی دو سو
bradawl = درفش
wrench ( American ) / spanner ( British ) = آچار
adjustable spanner ( British ) / monkey wrench ( American ) = آچار فرانسه
pipe wrench = آچار شلاقی
hammer = چکش 🔨
claw = میخ کشِ چکش
mallet = پتک
saw / handsaw = اره 🪚
chainsaw = اره برقی
circular saw = اره گرد، اره چرخی
hacksaw = اره آهن بُر
coping saw = اره مویی
two man saw = اره دو دست
ax / axe =تبر 🪓
wirecutter = سیم چین
pliers = انبردست
needle - nose pliers / long - nose pliers / snipe - nose pliers = دَم باریک
angle grinder = سنگ فرز
drill = درل
electric drill = دریل برقی
bit = مته
paint roller = غلطک رنگ زنی
utility knife = کاتر، تیغ موکت بری
file = سوهان
flashlight = چراغ قوه 🔦
plastering trowel = ماله گچ کاری، ماله کشته کشی
trowel = بیلچه
shovel = بیل
spade = بیل
❗️تفاوت بین spade و shovel را با یه سرچ ساده در گوگل می توانید مشاهده کنید
plane = رنده نجاری
spirit level = تراز، تراز سنج
vice ( British ) / vise ( American ) = گیره
❗️این گیره با گیره های معمولی که به طور روزمره از آنها استفاده می کنیم فرق دارد. عکس های آن را با سرچ در گوگل مشاهده کنید
tape measure = متر ( نواری )
rake = چنگک
wheelbarrow / barrow = فرغون

Flush
دیدگاه کاربر:
1 - شوربختانه در برخی جاها "تراز" را طراز" می نویسند، باید گفت مگر تردستی را طردستی، ترفند را طرفند، تراکنش را طراکنش، ترجمه را طرجمه می نویسیم که بخواهیم تراز را طراز بنویسیم؟
2 - همانطور که کاربر علی باقری نیز گفتند، تراز برابر میزان ارتفاع چیزی نسبت به سطح معینی است ( هر چند در برخی کاربردها ) . ( تَر ) نشانه یِ ناهمسانی است. برای نمونه هنگامیکه گفته می شود: تراز یا لایه یِ دوم بالایِ تراز یا لایه یِ یکم است. در اینجا بالا"تر" بودن نشانه یِ ناهمسانی است.
...
[مشاهده متن کامل]

این را گفتم تا به پی آمدِ زیر برسم:
برخی هنگامیکه واژه "تراز" را می شنوند، گویی به اینها واژه "همتراز" را گفته ای. این برداشتِ نادرستی از واژه تراز است.
برای نمونه کسی می گوید: فلان چیز با بهمان چیز تراز است؛ این گزاره ای نادرست است. بلکه وی باید بگوید:فلان چیز با بهمان چیز همتراز است.
از دیدِ من، واژه "ترازمند" که گویا فرهنگستان برای واژه "متعادل" برگزیده، نادرست است، چراکه "ترازمند" "میل و گرایش به ناهمسانی" را می رساند، و به جایِ آن واژه "همترازمند" باید بکار برده شود.
این دیدگاه من است، اگر دوستان در این باره آگاهی دارند و لغزشی را در پیامِ من دیده اند، سپاسگزار می شوم که مرا راهنمایی بفرمایند.

تراز = تر آزیدن
پسوند �تر� در زبان فارسی صفت �ترین� میباشد مانند خوب یا خوبتر، بد یا بدتر و. . .
که نشانه سنجش بین دو چیز میباشد
bubble level
تراز مورد استفاده در ساختمان هست.
برای جمع کلمه "تراز" لغت خاصی وجود داره یا باید از همان "ترازها" استفاده کرد؟
طراز/تراز: تراز معانی متعدد دارد. از جمله "میزان ارتفاع چیزی نسبت به سطح معینی" معادل niveau فرانسوی و level انگلیسی که گاهی آنها را در فارسی به سطح ترجمه می کنند ) مثلاً: "وقتی که وارد رودخانه شد آب به تراز زانوهایش رسید" و نیز به
...
[مشاهده متن کامل]

معنای آلتی که توسط آن بنایان افقی بودن سطحی را آزمایش می کنند، و نیز چند معنای منسوخ، مانند "نقش و نگار پارچه" و "زر دوزی پارچه" و زینت و آرایش و جز اینها. تراز واژه فارسی است و طراز معرب آن است و از این رو در همه ی این معانی بهتر است که تراز و همه ترکیباتش با حرف ت نوشته شود: ترازنامه، همترازی، تراز کردن، و جز اینها.
لفظ دیگری نیز هست که طراز ( در عربی به کسر اول ) نوشته می شود. به معنای طبقه، یا ردیف و لغت نویسان آن را از ماده ی طرز عربی می دانند، ولی محتمل است که آن هم از تراز فارسی گرفته شده باشد:"او شاعری طراز اول است".
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۱۰۴. )

وسیله ای است که برای سنجیدن شیب زمین به کار میرود
فَرآز/تَرآز
فرآختن/ترآختن
فرآخته/ترآخته
فرآازش/ترآزش
( تَر ) و ( فَر ) در زبان پارسی پیشوندِ کارواژه هستند.
واژه یِ ( ( تراز ) ) از کارواژه ای در زبان پارسی میانه به دیسه یِ ( ( ترازینیدن ) ) به معنای ( ( وزن کردن ) ) گرفته شده است که در پارسی کنونی به دیسه یِ ( ( ترازیدن ) ) درآمده است و واژگانی همچون ( ( ترازو ) ) از آن برآمده است.
...
[مشاهده متن کامل]

آنچه از فروکاهیِ این واژه برمی آید چنین است:
1 - تَر:پیشوندِ کارواژه در زبان پارسی. . . برای نمونه ( ( تَروینیدن ) ) از کارواژه های پارسی میانه به معنی ( تسخیر کردن، پیروز شدن، چیره شدن ) :تَر در این کارواژه ها همان کارایی را دارد که در تَرِ نشانه یِ سنجش و مقایسه می بینیم بمانند بَرتر، سنگین تَر، . . .
2 - آزیدن:گونه یِ دیگرِ کارواژه ( ( آختن ) ) می باشد با بُن کنونیِ ( آز ) که به معنای ( ( کشیدن، بیرون کشیدن، برکشیدن ) ) می باشد:نمونه های از این دست در پارسی به فراوانی یافت می شود که کارواژه به گونه یِ بُن کنونی آن سِتاک یابد: ( گوییدن/گفتن، آمیزیدن/آمیختن و. . . )
می توان کارواژه ( ( تَرآختن ) ) را نیز بکار برد.

هدایت کننده ی پنهان
و اینک کمی افزون تر و ویژه تر : این واژه کاربرد هایی چند داشته و در جایگاه و حرفه های چندگانه بکار گرفته میشود ، از علم اقتصاد گرفته تا مهندسی عمران ، مانند [ تراز حُبابی ، تراز دیجیتالی ، تراز لیزری ، تراز مغناطیسی ، تراز شاقولی ، تراز آبی و. . . ] که این دو گونه آخر در مصر باستان کاربرد ویژه ای داشتند ، از گونه ( آبی ) برای ( هم کف یابی ) پِی های اَهرام و از گونه ( شاقولی ) برای ( هم کف سازی ) دیوار های آنها بهره گرفته می شده ، به همین اندازه بسنده کرده و وارد ریزه تر های فنی نمی شوم ، خودِ بنده هم سال هاست در شاخه های فنی و هنری از چند نمونه دیگر هم بهره می گیرم ، سخن مرا بس. [ خجسته و خُرسند باشید )
...
[مشاهده متن کامل]


یکدست و هماهنگ
تراز آهنربایی
تراز آهنربایی پرکاربردترین ابزار لوله کشی به حساب می آید. نیروی مغناطیسی آن امکان قرار دادن تزار در هر وضعیتی را بدون ایجاد خطر و امنیت کامل میسر می سازد. یکی از ویژگی های این نوع تراز این است که نیازی به نگه داشتن آن نیست و دو دست لوله کش برای انجام سایر کارها آزاد است. خاصیت آهن ربایی بر روی لوله های مسی عمل نخواهد کرد اما می توانید تراز را بر روی پره های رادیاتور قرار دهید.
...
[مشاهده متن کامل]

طراز معنی واقعی است یعنی اورانیوم غنی شده تراز یعنی بمب اتم یعنی 5 1
وسیله بنایی - زینت، آرایش - در فارسی امروزه معادل طراز است!
طراز: برابری، مساوات، معادل - طبقه، ردیف، سطح، مرتبه
مثل: معادل و هم طراز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس