تکمیل دادن

لغت نامه دهخدا

تکمیل دادن. [ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) کامل کردن. کمال دادن. به حد تمامی و نیکویی رسانیدن :
سایه ای کز مدد مد سوادش داده ست
دست کحال قضا دیده ٔدین را تکمیل.
انوری.
رجوع به تکمیل شود.

فرهنگ فارسی

کامل کردن کمال دادن

پیشنهاد کاربران

بپرس