خجالت دادن


مترادف خجالت دادن: شرمسار کردن، شرمنده کردن، از رو بردن

معنی انگلیسی:
disconcert, shame, to put to shame, to cause to blush

لغت نامه دهخدا

خجالت دادن. [ خ َ / خ ِ ل َ دَ ] ( مص مرکب ) موجب خجالت فراهم آوردن. کسی را شرمسار کردن. موجب شرمساری کسی شدن. شرمسار کردن. شرمگین کردن. چون : معلم در حضور شاگردان شاگرد تنبل را خجالت داد. و یا: پاسبان با نشان دادن مال دزدی شده دزد را خجالت داد.

فرهنگ فارسی

موجب خجالت فراهم آوردن کسی را شرمسار کردن .

جدول کلمات

اوه

مترادف ها

abash (فعل)
دست پاچه کردن، شرمنده کردن، دست پاچه نمودن، خجالت دادن

shame (فعل)
شرمنده کردن، خجالت دادن، ننگین کردن، خوار کردن

embarrass (فعل)
دست پاچه کردن، خجالت دادن، ژولیده کردن، براشفتن، شرمسار شدن

put to shame (فعل)
خجالت دادن

فارسی به عربی

احرج , خجل , خزی

پیشنهاد کاربران

بپرس