خو دادن


مترادف خو دادن: انس دادن، الفت دادن، عادت دادن، آمخته کردن

معنی انگلیسی:
accustom, addict, acclimate, familiarize, habituate

لغت نامه دهخدا

خو دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) عادت دادن. معتاد کردن. معتاد نمودن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

مترادف ها

addict (فعل)
تن در دادن، خو دادن، اعتیاد دادن

habituate (فعل)
مانوس شدن، خو دادن، عادت دادن، عادی کردن، معتاد کردن

acclimatize (فعل)
به آب و هوای جدید خو گرفتن، خو گرفتن، خو دادن

cultivate a habit (فعل)
خو دادن

familiarize (فعل)
خو دادن، اشنا کردن، عادت دادن، اشنا ساختن، خودمانی کردن

wont (فعل)
خو دادن، معتاد شدن

فارسی به عربی

تعود , لف , مدمن
موسم

پیشنهاد کاربران

بپرس