دوره ای

/dowre~i/

معنی انگلیسی:
periodic, round robin

واژه نامه بختیاریکا

به لُق

مترادف ها

periodic (صفت)
متناوب، نوبتی، دوری، نوبت دار، دوره ای

periodical (صفت)
نوبتی، دوره ای، گاهنامه

peripheral (صفت)
خارجی، پیرامونی، جنبی، دوره ای، ثانوی، وابسته به محیط

فارسی به عربی

نشرة دوریة

پیشنهاد کاربران

Periodic
چرخه ای
ادواری
مرحله ای
این واژه عربی ـ فارسی است و پارسی آن واژه ی پهلوی آوامیک می باشد

بپرس