زجر دادن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب )شکنجه دادن. آزار کردن. ایذاء. کتک زدن و زجر کردن.رجوع به زجر، زجرکش ، زجر کشیدن و زجرکش کردن شود.
torture (فعل)ازار رساندن، زجر دادنtorment (فعل)زجر دادن، معذب کردنmacerate (فعل)لاغر کردن، خیساندن، خیس کردن، زجر دادن، ظلم کردن بر