سحر بنان

لغت نامه دهخدا

سحربنان. [ س ِ ب َ ] ( ص مرکب ) کنایه از خوش نویس. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خوش نویس. ( برهان ). رجوع به سحر شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از خوش نویس . خوش نویس

پیشنهاد کاربران

بپرس