سحر ساز

لغت نامه دهخدا

سحرساز. [ س ِ ] ( نف مرکب ) جادوگر. فسون ساز. ( آنندراج ). ساحر. جادوگر. ( ناظم الاطباء ) :
برون آمد ز پرده سحرسازی
شش اندازی بجای شیشه بازی.
نظامی.

فرهنگ فارسی

جادوگری فسون سازی

پیشنهاد کاربران

بپرس