شکل دادن


برابر پارسی: پی ریزی

معنی انگلیسی:
jell, mold, shape

مترادف ها

tool (فعل)
مجهز کردن، شکل دادن، دارای ابزار کردن، بصورت ابزار دراوردن

shape (فعل)
سرشتن، شکل دادن، شکل دادن به

model (فعل)
ساختن، شکل دادن، طراحی کردن، نمونه قرار دادن، مطابق مدل معینی در اوردن

crystallize (فعل)
متبلور کردن، شکل دادن

فارسی به عربی

شکل , نموذج

پیشنهاد کاربران

بپرس