عقربه

/~aqrabe/

برابر پارسی: پَرَک، پرک، شاهنگ، شاهَنگ

معنی انگلیسی:
index, pointer, hand

لغت نامه دهخدا

( عقربة ) عقربة. [ ع َ رَ ب َ ] ( ع اِ ) مؤنث عقرب. ( منتهی الارب ). ماده عقرب. ( از اقرب الموارد ). رجوع به عقرب شود. || کنیزک نیکوخدمت دانشمند. ( منتهی الارب ). کنیز بسیار خدمت کننده و عاقل. ( از اقرب الموارد ). || آهنی است مانند کلاب که در زین آویزند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). زبانه لگام. || بند دوال نعلین بر پشت پای. ( دهار ) دوالی است نعل را. || دوالی که بدان پاردم ستور با زین بندند. ( آنندراج ).

عقربة. [ ع َ رَ ب َ ] ( اِخ ) رمال و ریگهایی است در شرق خریمیة. و آن را آبی از آن بنی اسد نیز دانسته اند. ( از معجم البلدان ).
عقربه. [ ع َ رَ ب َ / ب ِ ] ( از ع ، اِ ) عقربة. عقربه ساعت. هر یک از میله های فلزی باریک گردان متصل به چرخها و دستگاههای ساعت که گردش آنها در روی صفحه ساعت نشان دهنده ثانیه و دقیقه و ساعت باشد. هر یک از دو میله باریک بر صفحه ساعت که یکی دقیقه و دیگری ساعت را نشان می دهد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). هر یک از میله های باریک فلزی که روی صفحه ساعت نصب میشودو بدانها ساعتها و دقیقه ها و ثانیه ها را می شمارند، و در معنی عربی «عقرب الساعة» به کار رود. ( فرهنگ فارسی معین ). عقربک. عقرب. رجوع به عقرب و عقربک شود.
- عقربه ثانیه شمار ؛ عقربه ای که ثانیه ها را نشان می دهد. ( فرهنگ فارسی معین ).
- عقربه دقیقه شمار ؛ عقربه ای که دقیقه ها را نشان می دهد. ( فرهنگ فارسی معین ).
- عقربه ساعت شمار ؛ عقربه ای که ساعتها را نشان میدهد. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

عقرب مادهدرفارسی به خارهای روی صفحه ساعت عقربه یاعقربک گویندکه ساعت رامیشمارددرعربی عقرب الساعه گویند
( اسم ) هر یک از میله های باریک از میله های باریک فلزی که روی ساعت نصب شده و بدان ها ساعتها دقیقه ها و ثانیه ها را شمارند . توضیح به این معنی در عربی عقرب الساعه گویند . یا عقربه ثانیه شمار . عقربه ای که ثانیه ها را نشان دهد . یا عقربه دقیقه شمار . عقربه ای که دقیقه ها را نشان دهد . یا عقربه ساعت شمار . عقربه ای که ساعتها را نشان دهد .
رمال و ریگهایی است در شرق خریمیه و آنرا آبی است از آن بنی اسد نیز دانسته اند

فرهنگ معین

(عَ رَ بِ ) [ ع - فا. ] (اِ. ) هریک از میله - های باریک فلزی که روی صفحة ساعت نصب شده و با آن ها ساعت ها و دقیقه ها و ثانیه ها را شمارند.

فرهنگ عمید

= عقرب
هریک از میله های روی صفحۀ ساعت که ثانیه، دقیقه، و ساعت را نشان می دهد، عقربک.

مترادف ها

hand (اسم)
طرف، کمک، پیمان، دست، دسته، شرکت، خط، پنجه، پهلو، عقربه، دست خط، دخالت، یک وجب

pointer (اسم)
شاهین ترازو، نشان دهنده، معلم، اشاره کننده، عقربک، عقربه، اشاره گر، توصیه مفید، نوعی سگ شکاری، نشان گیرنده

gnomon (اسم)
شاخص، عقربک، شرعیات، عقربه

needle (اسم)
عقربه، سوزن، سوزن سرنگ و گرامافون و غیره

فارسی به عربی

ید

پیشنهاد کاربران

⏰️ کلماتی کاربردی مربوط به ساعت در انگلیسی: ⏰️
✅️ clock = ساعت دیواری
✅️ watch = ساعت مچی
✅️ digital clock = ساعت دیجیتالی
✅️ alarm clock = ساعت زنگ دار
✅️ grandfather clock = ساعت قدی
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ pendulum = آونگ، پاندول
✅️ face = صفحه ی ساعت
✅️ hour hand = عقربه ی ساعت شمار
✅️ minute hand = عقربه ی دقیقه شمار
✅ second hand = عقربه ی ثانیه شمار

خار بزرگه ، خار کوچیکه
خاله ی پیرم می گفت
پره یا پرک، تیغه
واژه کژدمه که برگردان و گرته برداری از عقربه است، واژه ی درخوری نیست، درواقع عقربه هیچ همانندی با کژدم یا دم خمیده آن ندارد.
در پروانه ( پیشران ) موتورها، به هریک از شاخه های پروانه، پره یا تیغه گفته می شود که همین نام میتواند همسنگ شایسته ای برای عقربه در زماسنج ( ساعت ) باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

کژدُمک
《 پارسی را پاس بِداریم 》
عَقرَبه
شانَنگ ، شانو ، شانال ، شانَک ، شانَن
سِتاک شان دَر نِشان که نِ پیش وَند به مینه یِ پایین ، زیر ، فُرو اَست بَرابَر با نِمودَن وَ نَماییدَن می باشَد وَ کَژدُمه ( عَقرَبه ) زَمان را نِشان می دَهَد.
...
[مشاهده متن کامل]

پَس وَند های : - اَنگ ( کُلَنگ ) ، - آل ( پوشال ) ، - اَک ( پوشَک ) ، - اَن ( تاوَن ) ، - او ( کِشو ) اَبزار ساز اَند.

عقربه
می توان به جای عقربه در : عقربه ی ساعت :
کَژدُمه یا گَزدُمه گفت.

بپرس