فرار دادن


برابر پارسی: گریزاندن

معنی انگلیسی:
chase, spirit, to put to flight, to cause to escape

لغت نامه دهخدا

فرار دادن. [ ف ِ / ف َ دَ ] ( مص مرکب ) گریزانیدن. ( آنندراج ). رجوع به فراراندن ( مص جعلی ) شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) گریزاندن کسی را گریزانیدن .

مترادف ها

cause to escape (فعل)
فرار دادن

put to flight (فعل)
فرار دادن

پیشنهاد کاربران

فراراندن. [ ف َ دَ ] ( مص جعلی ) ( از: فرار َاندن ) مصدر جعلی از فرار عربی. گریزاندن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .

بپرس