قد دادن

لغت نامه دهخدا

قد دادن. [ ق َ دَ ] ( مص مرکب ) رسیدن : این حوض به من قد نمیدهد. عقلم به این کار قد نمیدهد.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) باندازه قد کسی بودن : این حوض بمن قد نمی دهد ۲ - رسیدن درک کردن : ... ضروره می طلبید که داخل خانه آنها تا آنجا که سلیقه کاسبکارانه آنان قد می داد مرتب و آبرومند باشد . یا قد دادن عقل کسی مطلبی را . درک وی آنرا فهمیدن او آنرا .

فرهنگ معین

(قَ. دَ ) (مص ل . ) ۱ - اندازه بودن . ۲ - رسیدن ، درک کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس