مشت ومال دادن


مترادف مشت ومال دادن: ماساژ دادن، مشت مال دادن، تنبیه کردن، گوشمالی دادن

معنی انگلیسی:
knead, massage, rub

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بادست کسی یا چیزی را مالش دادن . ۲ - مالیدن اندام کسی بمشت ( در گرمابه ) : خدمتکار را همراه خود بحمام برد تا او را مشت مال دهد . ۳- تنبیه کردن گوشمال دادن : آن قدر سعی که در مالش دلها دارد مشت مالش اگر ایام دهد جا دارد . ( میرنجات گل کشتی ) ۴ - بمکر و حیله کسی را سرحال آوردن وخشم او را برطرف کردن .

فرهنگ معین

(مُ تُ دَ ) (مص م . ) ۱ - با دست کسی یا چیزی را مالش دادن . ۲ - مالیدن اندام کسی به مشت (در گرمابه ). ۳ - (کن . ) گوشمالی دادن ، تنبیه کردن . ۴ - به مکر و حیله کسی را سر حال آوردن .

مترادف ها

massage (فعل)
ماساژ دادن، مشتمال دادن، مشت و مال دادن

پیشنهاد کاربران

بپرس