هم معنی

/ham/

برابر پارسی: هم چم، هم آرش | چمواژه

معنی انگلیسی:
equivalent, synonymous

لغت نامه دهخدا

هم معنی. [ هََ م َ ] ( ص مرکب ) دو لفظ که مرادف یکدیگر باشند. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( صفت )دو یا چند کلمه که دارای یک معنی باشند ( نسبت بهم ) مترادف .

مترادف ها

synonym (اسم)
هم معنی، مترادف، واژه مترادف، کلمه مترادف، لفظ مترادف، کلمه هم معنی

equivalent (صفت)
مشابه، متعادل، مقابل، برابر، هم معنی، معادل، هم ارز، همچند، قابل تعویض

equipollent (صفت)
برابر، هم معنی، هم قوه، معادل، هم نیرو، اشیاء هم قوه

synonymous (صفت)
هم معنی، مترادف، دارای ترادف، دارای تشابه

فارسی به عربی

مکافی

پیشنهاد کاربران

مرادف
رغبت
منظور از دست حق را دیدی نشناختی یعنی چه
هم بار. [ هََ ] ( ص مرکب ) عدیل. برابر. هم سنگ. معادل. هم وزن. ( یادداشت مؤلف )
هم معنی هم فکری و کنجکاوی
هَمچِم.
شهرت: معروف
تعجب: حیرت
موج: خیز آب
قهوه خانه: جایی که در آن قهوه و چای مینوشند
شگفتی: شگفت زده
لطیف: ملایم و نرم
چیره دست: ماهر
هوشیار: باهوش
هم معنی کلمات انگلیسی به انگلیسی

equipollent

بپرس