هویت (آلبوم تیری تی). هویت ( انگلیسی: Identity ) دومین
آلبوم استودیویی گروه
آر اند بی آمریکایی تیری تی است. این آلبوم ابتدا به صورت مستقل منتشر شد و سپس از طریق
وارنر میوزیک منتشر شد. این آلبوم دو تک آهنگ شامل
روی تو گیر کرده و «درخواستِ جنسی» و
ریمیکس ترودوکس برای «درخواستِ جنسی» شامل
پسر عموی آن ها
دیالز بود. در آلمان، این آلبوم دوباره با عنوان درخواستِ جنسی تغییر نام داد. [ ۱]
↑ 3T - Identity, retrieved 2023 - 02 - 15
• آلبوم های تیری تی
• آلبوم های ۲۰۰۴ ( میلادی )
• آلبوم ها
•
مقاله های دارای شرح مختصر
• شرح مختصر متفاوت با ویکی داده
• جعبه های اطلاعات موسیقی دارای پودمان:String errors
• مقاله های دارای میکروفرمت اچ اودیو
• صفحه هایی که از جعبه اطلاعات آلبوم با پارامترهای نامعلوم استفاده می کنند
هویت (رمان). هویت ( فرانسوی:L'Identité ) رمانی از
میلان کوندرا نویسنده اهل چک است. این رمان نخستین بار در سال ۱۹۹۸ و به زبان
فرانسوی منتشر شد. کوندرا در سال ۱۹۷۵ به فرانسه مهاجرت کرد. هویت به کلی در فرانسه اتفاق می افتد و دومین رمان او به فرانسه است. پیش از این او تمام رمان های خود را به
زبان چک می نوشت. رمان حول محور رابطهٔ شانتال و شریک عاطفی جوان ترش، ژان - مارک می چرخد. پیچیدگی های رابطهٔ میان آنها و تاثیری که روی هویتشان می گذارد، کوندرا را به سمت تفکرات
فلسفی در باب هویت، نه تنها در مفهوم خود - محور آن و بلکه در مفهوم تاثیری که دیگران و روابطشان در شکل گیری هویت فرد دارد، سوق داده است.
رمان حول محور رابطهٔ صمیمانهٔ شانتال و ژان - مارک می گردد و در هر فصل داستان از منظر یکی از این دو روایت می شود. داستان با شانتال شروع می شود که در هتلی در ساحل نرماندی در انتظار است تا شریک عاطفی اش روز بعد از راه برسد. وقتی او می رسد،
کمی کشمکش دارند تا یکدیگر را پیدا کنند و یکدیگر را با فرد دیگری در ساحل اشتباه می گیرند که از نزدیک شباهت بسیار کمی به آنها دارد. در حین دیدار، شانتال بخاطر رویای مختصرا جنسی ای که دیده است، غمگین است.
او همچنین در سال در پدرها و کودکان فرومی رود. این موضوع در داستان بسیار به کرات اتفاق می افتد و مرگ فرزند او از شریک عاطفی قبلی اش را تداعی می کند.
ژان مارک از او می پرسد که
چرا غمگین است و اینطور جواب می دهد: «مردها دیگر به من نگاه نمی کنند. »[ ۱] در این نقطه، اتفاق حیاتی داستان رقم می خورد؛ چرا که شانتال چیزی از هویت خود بروز می دهد که با آنچه ژان - مارک از هویت او در ذهن داشته است، مغایرت دارد و لذا هویت ژان - مارک را نیز برای خودش دستخوش تزلزل می کند.
شانتال بعدها نامه های عاشقانه ای دریافت می کند که گستاخانه مخل رابطهٔ عاطفی او می شود و باعث می شود او به فکر فرو برود که از دید دیگران چگونه به نظر می رسد. همچنین باعث می شود او مدام فکر کند که کسی او را تماشا می کند. او این نامه ها را در لباس های خود مخفی می کند و چیزی درمورد آنها به ژان - مارک نمی گوید.
از منظر ژان - مارک، او نخستین نامه را برای از بین بردن این حس شانتال که هیچ مردی به او توجه ندارد، می نویسد. اما کم کم اینکه شانتال موضوع نامه ها را از او مخفی می کند و تغییر رفتار می دهد، باعث حسادت او می شود و همین مساله روابط آنها و تلقی آنها را از هویتشان دستخوش دگرگونی می کند.
هویت (فیلم ۲۰۰۳). هویت ( به انگلیسی: Identity ) فیلم روانشناسانه، رازآلود و
جنایی محصول سال ۲۰۰۳ کشور ایالت متحده آمریکا است. این فیلم از ساخته های
جیمز منگولد کارگردان آمریکایی می باشد که همسرش یعنی کتی کانرد تهیه کنندگی آن را بر عهده داشته است. مایکل کانی فیلم نامه را نوشته است. در این فیلم بازیگرانی چون جان کیوساک، آماندا پیت، آلفرد مولینا،
کلیا دووال و
ری لیوتا به ایفای نقش پرداخته اند.
مالکوم ریورز مرد زندانی مبتلا به
اختلال چند شخصیتی است که به جرم ارتکاب به چندین قتل، محکوم به اعدام است و در شب قبل از اجرای حکم به درخواست روانشناس او ( مالیک ) جلسه ای برای ارائه آخرین دفاعیاتش ترتیب داده می شود. روانشناس او سعی دارد تا به حاضران در جلسه و قضات نشان دهد که قتلهای مالکوم به طور ناآگاهانه و به دلیل شرایط روحی و روانی خاص او صورت گرفته است. آنچه که مالکوم برای حضار تعریف می کند ماجرای شبی بارانیست که در آن ۱۰ شخصیت داستان فیلم شامل یک بازیگر زن و رانندهاش، یک پلیس و زندانیاش، یک دختر جوان، یک خانوادهٔ سه نفره ( زن و مرد و یک پسر بچه ۱۰ ساله ) و یک زوج جوان به دلیل شرایط بد جوی در یک مهمانسرا در حومه شهر توقف می کنند و به همراه صاحب مهمانسرا جمعی ۱۱ نفره را تشکیل می دهند. کلیه راه های ارتباطی مهمانسرا به دلیل شرایط بد جوی با خارج قطع شده است. ناگهان با کشته شدن یکی از آنان اوضاع بهم می ریزد. پس از مدتی کوتاه نفر بعدی هم کشته می شود. قاتل برای هر جسد، شمارهای می گذارد و این یعنی اینکه هر یک از آن ها می تواند قربانی بعدی ماجرا باشد. از اینرو یک فضای بی اعتمادی و رعب و وحشت در میان سایر افراد باقی مانده ایجاد می شود. فضایی که حتی مخاطب نیز آن را به روشنی لمس می کند. بین برخی از افرد ائتلاف هایی جهت پیدا کردن قاتل اصلی درمی گیرد اما قاتل اصلی همچنان ناپیدا است. افراد باقی مانده یکی پس از دیگری کشته می شوند و سرانجام تنها کسی که زنده می ماند دختر جوان فیلم است؛ یعنی تا این لحظه سایر شخصیت های خطرناک منفک شده از مالکوم به قتل رسیده اند. دکتر مالیک با استناد به این امر، برای حاضرین در جلسه چنین استنباط می کند از آنجایی که مالکوم در حال حاضر به یک وحدت و یکپارچگی شخصیتی دست یافته و نسبت به سایر شخصیت های وجودی خویش بینش لازم را پیدا کرده است از اینرو نمی تواند دیگر خطری برای سایرین دربرداشته و به سطح آگاهی رسیده است؛ بنابراین با اعلام رأی بخشودگی از سوی قضات حاضر در جلسه، جهت انتقال و بستری شدن در یک مرکز روانپزشکی به دکتر مالیک سپرده می شود. اما در طول مسیر انتقال به مرکز روانپزشکی در حالیکه به نظر می رسد همه چیز به خوبی و خوشی به پایان رسیده و در ماشینی که زندانی به همراه دکترش عازم محل مذکور است ناگهان مالکوم، دستبندش را دور گردن دکتر مالیک حلقه کرده و وی را خفه می کند و تازه اینجاست که مخاطب متوجه می شود شخصیت قاتل در ذهن مالکوم همان پسربچه ۱۰ ساله است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف