پرهیز جستن

لغت نامه دهخدا

پرهیز جستن. [ پ َ ج ُ ت َ ] ( مص مرکب ) دوری کردن. اجتناب کردن. حذر نمودن. تحرز. احتراز کردن. توقی. اتقاء. اشاحه :
دلاورچو پرهیز جوید ز جفت
بماند به آسانی اندر نهفت.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- دوری کردناجتناب کردن حذر کردن احتراز کردن . ۲- پارسایی کردن اتقائ تقیه ورع بازایستادن از حرام. ۳- ترسیدن . ۴- بیم کردن از چیزی نامناسب و مضر .

پیشنهاد کاربران

بپرس