پرواز دادن

لغت نامه دهخدا

پرواز دادن. [ پ َرْ دَ ] ( مص مرکب ) پرانیدن. تطییر.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پرانیدن تطییر.

مترادف ها

hop (فعل)
رقصیدن، خمیدن، پرواز دادن، پلکیدن، لی لی کردن، روی یک پا جستن، رازک بار اوردن، جست وخیز کوچک کردن، لنگان لنگان راه رفتن

fly (فعل)
زدن، پرواز کردن، پریدن، افراشتن، پراندن، پرواز دادن، به هوا فرستادن، گریختن از، فرار کردن از، در اهتراز بودن

فارسی به عربی

ذبابة , قفزة

پیشنهاد کاربران

بپرس